زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

خبر داری وقتی که پروانه ای روی گلی می نشیند،
چنین احساس می کنم،
که لب تو بر لب های من نشسته است!
چرا باور نمی کنی،
وقتی قطرات آب رودخانه
بر روی سبزه زار اطرافش می پاشد،
حس می کنم،
دست من است که در مرتع سبز آغوش تو می لغزد!
می دانی زمانی که از چشمه ای آب می نوشم،
گمان می کنم،
از لب های تو کام می گیرم!
خبر داری یا نه،
وقتی گل های چیده شده را به سینه می فشارم،
باورم می شود، که نفس های تو،
درون سینه ام جریان می یابد!
می دانی یا نه،
وقتی ماه، پرتو افشانی می کند،
آرزو می کنم، جمال زیبای تو،
از ماه بر سر تمام شهر ببارد!
پاسخ بده این سوالم را،
آیا تو به طبیعت می مانی؟
یا که، طبیعت به تو ماناست؟





شعر: شنو محمد زاخو
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
ZibaMatn.IR

زانا کوردستانی ارسال شده توسط
زانا کوردستانی


ZibaMatn.IR


انتشار متن در زیبامتن