سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
همان روزی که قلبم را به چشمت مبتلا کردیدل و دین و حواسم را قرین صد بلا کردیبلا یعنی که شبهایم بدون تو غم انگیز ستبیا معبود تنهایم دلم از عشق لبریز ستبلا چون اتشی سوزاند همه دار و ندارم راچو سنگی بر زمین کوباند نشان اقتدارم رابلا یعنی دلم تنگ ست بیا تا همسفر باشیمسر چشمان تو جنگ ست من و تو یکنفر باشیمبلا همچون تبر!!! بوسید نهال اعتمادم رادل خوش باورم فهمید؛ بهای عشق آدم را...