یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
شبانه گام می نهم به راهجاده در میانِ مِهدشت، گوش بر ندای آسمانستاره ها به گفتگووَه ... که آسمان چه پرشکوه و دلکش استزمینِ سبزخواب رفته در تلألویی غریب ...من چه خواستم از زمان؟جز که روحِ زندگی بتابد وسازِ دلنشینِ عشقگاه گاه به گوش آید وماه، بر بلوطِ پیربر فرازِ باغچهچون نسیمِ شبخانه سازد ونور پراکَنَد...