زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
زانا کوردستانی
تمام دروازه های بودنت را ببند،
کسی که تو را بخواهد، به روزن پنجره ای هم راضی ست.
تمام پنجره های بودنت را ببند،
کسی که تو را بخواهد، به خیال تو هم راضی ست.
شعر:نەبەز گوران
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
زمستانی را دوست دارم
که با هیچ آغوشی گرم نشود!
انسانی را دوست دارم
که هیچ جنگی، نابودش نکند!
عشقی را طلب می کنم،
که گذر زمان از رنگ و بویش نکاهد...
شعر:نەبەز گوران
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
به ناگاه،
احساس غریبی وجودم را فرا می گیرد و
به خودم می گویم:
-- ای نگون بخت!
چرا با زندگی چنین در آمیخته ای؟!
وقتی میان این همه آدمی،
آنکه باید پشت و پناهت باشد،
بی پناهت می کند...
شعر: نەبەز گوران
برگردان: ...
متن برگردان شعر کوردی
چونکه خورشید غروب کند،
من جانشین او خواهم شد!
من و خورشید درد مشترکی داریم،
-- [بیرون راندن تاریکی از دنیا]
...
تا وقتی که تاریکی
بر روی زمین و درون آدمی باقی ست
درد من و خورشید پایان نمی یابد...
شعر: نەبەز گوران
برگردان: زانا کورد...
متن برگردان شعر کوردی
بسان هر انسانی دیگر،
چه آرزوها که نداشتم!
لیکن،
بی سرزمینی آنقدر مرا آزار داد
که همه آرزویم داشتن وطنی شد...
شعر: نەبەز گوران
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
بعضی اوقات
آنقدر مرگ را نزدیک خود می بینم
که فراموش می کنم
آغوش خاک
آخرین منزلگاه من است.
شعر: نەبەز گوران
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
بعضی اوقات
زندگی آنقدر از من دور است
که شبیه ستاره ای می شوم
که تاکنون کشف نشده است!
شعر: نەبەز گوران
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
وطن،
برای برخی افراد آرامشگاه است و
برای برخی دیگر آرامگاه...
شعر: نەبەز گوران
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
رئیس جمهور تمام زندگی خود را
صرف نابودی زبان کُردی کرد؛
اما دقیقن شبی کە مُرد،
پسرم نخستین کلمەی کُردی را یاد گرفت...
شعر: نەبەز گوران
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
نیمە شبان، از غریبه ای نامەای به دستش رسید
نوشتە بود؛
اگر آنجا، در وطنت مُردی،
دوست داری بر سنگ قبرت چه حک شود؟
گفت: می خواهم با خطی خوانا بنویسند
دیگر خوشحالم که سرانجام صاحب خانه ای شدم
چون که تا زندە بودم، منزل و مأوایی نداشتم...
ش...
متن برگردان شعر کوردی
می خواهم ولگرد و ولنگار
هر روز، خانە بە خانە و
کوچە بە کوچە ی شهر را بگردم و
از اهالی اش بپرسم:
-- آیا جایی را سراغ دارند، تاریک تر از درون آدمی...؟!
شعر: نەبەز گوران
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
دروازه ای می خواهم
که بر روی زخم های حافظه ام بسته شود
دروازه ای که هرگاه باز و بسته شد
میان خاکسترهای تنهایی ام
گرمای وجودم را احساس کنم.
شعر: نەبەز گوران
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
من از شهری می ترسم
که مردمانش،
پنهانی عشق ورزی می کنند و
آشکارا به هم کینە می ورزند.
شعر: نەبەز گوران
برگردان: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
گویی دیگر باران هم
یاری گر رویاهایمان نیست!
زمانی ست بسیار که نمی بارد،
و هرکس قطره ای آب می بیند،
به شادی فریاد برمی آورد:
-- باران!
شاعر: شاده علی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
او در قلبم است!
دیگر، کجا دنبالش بگردم؟
...
تمام خیابان های شهر را دنبالش گشتم،
همگی به قلبم منتهی شدند.
شاعر: شاده علی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
من می خواهم هوای شهرم را پر از عطر گل کنم
می خواهم ابتدا تو را یک گل بشناسانم و
بعد از عطر و بوی گل برای اطرافیانم تعریف کنم و
آنگاه آنها هم با گل آشنا کنم.
...
من می خواهم شهرم را به باغی تبدیل کنم
پر از عطر و بوی ریحان
و همچون گردنبندی چ...
متن برگردان شعر کوردی
خیلی فریاد زدم و داد و بی داد کردم
از دستش ناراحت شدم و بر سر و رویش زدم
با آن همه خندید و گفت:
تمامش کن! تو بی من می میری!!!
شاعر: شاده علی
ترجمه:زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
می گویند پاییز شده و
هیچ گلی نخواهد شکفت!
گل هی گل است،
هر جایی هم که باشد
هرچقدر هم بماند.
شاعر: شاده علی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
گفتم: مدتی ست، که بو و عطر پونه به مشامم نرسیده!
تماشایم کرد و گفت:
خودت، عطر خوشبوترین گل، شکفته در فصل بهارانی...
شاعر: شاده علی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
دوست داشتنت،
در خیالات هیچ شاعری نمی گنجد و
در نوشته های هیچ نویسنده ای نیامده و
در نت های هیچ ترانه و آوازی جای نگرفته و
در هیچ داستان و نمایشی ذکر نشده است.
هیچ کس تاکنون نتوانسته زیبایی رخساره ات را توصیف کند
این مهم را نه دیده ام و نه ...
متن برگردان شعر کوردی
بی شک اگر رد شب ها را جستجو کنم،
به گیسوان سیاه تو می رسم.
یا که رد فرشته ها را دنبال کنم،
به در خانه ی تو خواهم رسید.
شاعر: شاده علی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
تو می گویی بخت گنجشککان
همچون جیک جیک صدایشان زیبا خواهد بود؟!
یا که هر دم می نالند
همچون ناله های وطنم...
شاعر: شاده علی
ترجمه:زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
از آماج مکر و حلیه ی دشمنان می ترسم!
چونکه نمی دانیم، که آنها چه می خواهند؟!
پیروزی یا اشغال وطنم را؟!
شاعر: شاده علی
ترجمه:زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
[قهرمان]
به زور سیزده، چهارده ساله می شد. چهره ای استخوانی و اندامی ترکه ای داشت. یک جفت کتانی رنگ و رو رفته به پا کرده بود. ساک ورزشی آبی رنگش را هم مورب به گردن آویخته بود.
عاشق فوتبال بود. مجذوب رونالدو و متنفر از لیونل مسی. پوسترهایی از تیم ...
متن زانا کوردستانی
[فریبا]
پیپ اش را گوشه ی لب گذاشت با طمأنینه... روی تخت نشست. با دست گرد و خاک و تکه های آوار شده ی سقف را پاک کرد.
اسباب و اثاثیه ی تخریب شده ی خانه اش را ورانداز کرد. آهی کشید و پکی عمیق به پیپ زد.
در زلزله ی دیشب، خانه های زیادی خراب شدند.
...
متن زانا کوردستانی
روشنایی از روی پلک هایت پایین آمده
و بر دست هایت جلوس کرده
شب هم سیاه چادری ست متروک
که عشق تو آن را آباد کرده
و من، دستانم را برای گرفتن تابش ماه راهی کرده ام
شب را می بویم
گیسوی گلی پژمرده و پژمان را می بویم
که گویی چشم انتظار چیز...
متن برگردان شعر کوردی
وطنم
قرن هاست که خون می کارد
و لباس آتشین، تنپوش فرزندانش کرده است
و چنگش را به خون عزیزانش خضاب کرده...
نازنینم، مویه مکن!
هان که اینجا تماشاخانه ی خون است
تو، بیا خون معشوقه ات را پیدا کن…
اینانند شهیدانت…
که با افتخار و سربلندی سر از مز...
متن برگردان شعر کوردی
چونکه آتش بودی،
نه می سوزاندی ام و نه گرمم می کردی!
چونکه رودخانه شدی،
نه غرقم می کردی
و نه در میان امواج آغوشت، تکانم می دادی!
اکنون هم،
که طوفان سکوتت را
روزی ده بار بر پا می داری
نه دمی، در جوارم آرام می گیری
نه یک بار، فقط یک بار
مرا پ...
متن برگردان شعر کوردی
چشم هایم را می بندم
تا که ببینمت!
و آنگاه بر آب، تو را می کشم
و همه چیز شبیه تو می شود!
به لهجه ی تو
روشنایی با من صحبت می کند،
چشم هایم را می بندم
تا که ببینمت...
شعر: رفیق صابر
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
ماه قهر کرده و
شب سیاه، چشم انتظارش،
تاریکی همه جا را احاطه کرده
و من آهسته،
دست که به هر سوی می کشم
عطر تو از آنجا بر می خیزد.
شعر: رفیق صابر
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
ادامه