زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
زانا کوردستانی
آنهایی که مدعی اند
فقط غروب ها، زمین تاریک می شود،
ایمان دارم، هرگز عزادار از دست دادن عزیزی نشده اند.
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
مطمئنم که تابستان از راه خواهد رسید،
اما من هنوز که به رابطه مان فکر می کنم،
شال گردنم را محکم می کنم و
جرأت ندارم، دستم را از جیبم بیرون بیاورم...
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
وقتی تو را از دست دادم،
تازه فهمیدم
که قرار نیست
خدا فقط در آن دنیا
جهنم را بر آدمی آشکار سازد...
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
بزرگ شدن، هیچ چیزی را تغییر نداد!
در کودکی، در آرزوی فهمیدن نحوه ی گردش ماه و خورشید بودم
و الان هم در آرزوی گرفتن دست های تو...
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
بعد تو،
تمام گریه هایم را بر روی یادگاری هایی کردم
که با خنده به من داده بودی...
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
من همیشه از مرگ هراسان بودم،
اما نمی دانم چرا
هر روز به فکر فراموش کردن تو می افتم؟!
شاعر:
مترجم: ...
متن شعر کوتاه
گاهی اوقات
فراق کسی،
تو را به دنیا دیگر می کشاند و
از تمام درهای جهنم داخلت می کند.
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
در انتظار آمدنت،
هر غروب
به خورشید می گویم:
- کمی دیرتر غروب کن!
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه عاشقانه
می گویند: خدا، فقط یکبار آدمی را به جهنم می اندازد،
اکنون که از دست دادنت را به یاد می آورم،
تمام غم و هم آن دنیا را فراموش می کنم.
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
هرگز از رفتنت گله مند نمی شدم
اگر از ابتدا می گفتی:
رهگذری هستی...
شاعر: نظیر تنها
مترجم: زانا کوردستانی...
متن شعر کوتاه
[دوو دانه دوو]
له مه کته ب بووم
ده یان پرسی دوو دانه دوو ده کاته چه ند؟
هه موو پێکڕا ده یان نووسی ده کاته چوار.
هه ر چه ند ئه من له حیسابا
نمره ی که مم ده هێناو ده هاتمه خوار
به ڵام لای من وا بوو دوو دانه دوو؛
نابێ به چوار؛ ده بێ...
متن برگردان شعر کوردی
با،،،
لاله های سرخ،
[محصورِ سیم خاردار]
پیامی ست!
***
--تو، هم می شنوی؟!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
سَرِ کوچه،
آذین بسته اند.
***
دریغ از:
شهید!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
روسری ات را
محکم گره بزن.
بگذار
این بادِ وحشی؛
--خانه خرابم نکند!.
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
آه آزادی، آزادی:
به دنبالِ تو
یک نفس خواهم دوید!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
نی لبک می زند و،
هی می کند
گوسفندان و آرزوهایش را
--چوپانِ کوچک!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
در میدانِ نبرد
درخت سرو
هنوز پا برجاست.
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
جوخه ی اعدام؛
در خوابی آشفته
به تفنگش تکیه داده ست...
***
لعنت به:
--اطاعتِ کورکورانه!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
آه،
ای گاوِ سمینتال!
وقتِ نشخوار
به کدام سو شاخ می زنی؟
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
رو به آسمان آبی خوابیده
--رازقی.
***
پهلو به پهلوی سبزه!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
اگر تو، درد عشقی، من عاشقی شیدایم
اگر تو باده ی عشقی، من از ساغر نگاهت مست و رسوایم.
...
اگر تو، گلی، من پروانه ام
می نوشم شهد شیرین تو را،
عشق و دلداریت را.
...
اگر تو، باغ خشک و زردی،
من باران اشک بر سرت می بارم،
از برای سرسبزی ات.
.....
متن شعر ملل
افکارم، مشوش و مضطرب اند!
می بایست غروب گاهان، هر روز پیش از اذان مغرب
یک به یک شان را در آغوش بگیرم و
از روی آتش بپرانم...
نسیمی می وزد و می گویدم:
- چه می کنی؟!
پاسخ می دهم: تشویش افکارم را از بین می برم...
شعر: آویزان نوری
تر...
متن شعر ملل
تو، می توانستی وطنم را مملو از آمدنت بکنی،
اما دریغا که نکردی!
تو، می توانستی بهشت را برایم به یک واقعیت مبدل سازی و
جهنم را به یک وهم باطل،
اما افسوس که نکردی!
آه،،،
تو قلب سرزمینم را مملو از غربت کردی و
آغوش مرا، لبریز از تنهایی.
...
متن شعر ملل
من چه می خواستم از تو،
جز اندکی خیال و رویا و
تابلوی ی نقاشی و
تعدادی گل لبخند و چند پروانه،
تا که بتوانند، پرواز را به من ارزانی دهند!
شعر: آویزان نوری
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
هیچ چیز او، شبیه به من نیست!
چرا کە، او سخت تر از سنگ به سخن می آید
از برای زدودن غبار نشسته بر رخسارم!
اویی که محکم تر از سنگ
خود را به من می کوبد
برای شرح رویاهای تە نشین شده اش
در ژرفابی راکد
و اوهام شن های کف دریا.
شعر:...
متن شعر ملل
اگر که مردم
به یارم بگویید: خودش را برایت لوس کرده!
به دخترانم بگویید: نگران نباشید!
در حال چرتی زدن است!
به برادرهایم بگویید: به سفر رفته است.
به خواهرانم بگویید: رفته که آیینه ای تازه بخرد،
تا که در آن، پیری و کهولت سن نمایان نشود!
ولی، لط...
متن شعر ملل
برگرد!
پیش از آنکه غروبی آکنده از غم، مرا در گلوی روز فرو کشد و
جانم را به ورطه ی هلاکت بکشاند،
روزها می گذرند و شنبه ها از دور و نزدیک نزد من می آیند و
خطابم می کنند: تو که هنوز اینجایی!
-- آری، من اینجایم!
چشم انتظار، پهلوی آرزوهایم!
همچون...
متن شعر ملل
درخت؛
از ترس ذغال شدن؛
کتاب شد!.
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
باران،،،
به نرمی می بارد
بر چتر مولتی میلیاردر
***
اما،،،
سیلی ویرانگرست
برای مرد کارتن خواب!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
تنهایی،،،
سربازی ست کلافه
که اسمش را
روی دیواره ی برجک،
رج می زند!
زانا کوردستانی...
متن زانا کوردستانی
ادامه