زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
زانا کوردستانی
باد در کوچه های شهر
دخترکان را به آغوش می گیرد
و ناگهانی می بوسدشان
و خنده بر لب هایشان می نشاند.
شاعر: خالد شیدا
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
باد در موسوم وزیدنش
درختان را به آغوش می کشد
درخت هم آرام و آهسته
میان بازوانش تسلیم می شود و آرام می گیرد
سینه و گریبانش را می گشاید.
شاعر: خالد شیدا
برگردان: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
شکوفه ها هم میوه شدند،
و من هنوز،
به رد تمام جاده ها خیره مانده ام،
آه... تو کجایی؟!
شعر: شاده علی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
می خواهم بگویمت: تنهایم مگذار!
وقتی کنارمی از هر درد و رنجی دورم!
بگذار رویایم رنگ واقعیت بگیرد،
آخر چگونه می توانم دلم را از تو بستانم،
تویی که قلب و جان منی!
شعر: شاده علی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
چشمانت
همچون کبوترهای نو پرواز
گرداگرد مناره ی مساجد،
عاشقانه تماشاگر من اند.
شعر: شاده علی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
تا که هستیم مابینمان کینه پایدار است،
ولی می خواهم این کینه و نفرت را پایان دهم.
و از تو تشکر کنم،
که فراموش کردی!!!
شعر: شاده علی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
چشم هایت چهار فصل سال را به من خیانت می کردند!
همان چشم هایی که شب و روز را بر من سیاه کرده بودند!
دوازده ماه سال را،
فکر و خیالت، از نا و پایم انداخته،
غروب های چهارشنبه هم
که به زیارت اهل قبور می روم،
تسلی دلم نمی شد...
حتا تمام خیانت هایت ...
متن برگردان شعر کوردی
چترم را باز می کنم،
نکند اشک هایم را ببیند -
مام وطن!.
شعر: آسو ملا
ترجمه:زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
با ناز و عشوه روح و جانت را در بر می گیرند،
ولی بوی وطن را نمی دهند،
دخترکان غربت!
شعر: آسو ملا
ترجمه:زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
وطنم،
لاشه ای ست مردار!
که کرکس ها دوره اش کرده اند.
دیگر از او یک جفت کفش هم
برای پاهای کودک فقیری در نخواهد آمد.
شعر: آسو ملا
ترجمه:زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
وطنم،
بکارت دختری ست
که از چهار سوی هوس بازان دوره اش کرده اند!
دیگر مادری مهربان برای من نمی شود.
شعر: آسو ملا
ترجمه:زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
وقتی عصبانی می شوی،
قهوه ای گندمگون می شوی!
و مرا مبدل به عاشقی همیشه بیدار می کنی.
...
چونکه لبخند می زنی،
شرابی سرخ،
و من هم مستی خمار خواب آلود.
...
چشمانم،
گرفتار دست قهوه و شراب تواند!
چشم راستم بیدار و
چشم چپم خواب است همیشه.
...
متن برگردان شعر کوردی
شعله ی آتش،
امضای موجودیت کُرد است،
نوروز!
شعر: آسو ملا
ترجمه:زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
ترسیم تابلویی ست،
از حافظه ی ماهی و اشک تمساح،
حلبچه!
شعر: آسو ملا
ترجمه:زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
غبار اندود می شود،
و سالی یک بار می تکانندش،
حلبچه!
شعر: آسو ملا
ترجمه:زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
با خنده می شکفند!
به سخن راندن،
خسته یشان مکن،
لب هایت را!
شعر: آسو ملا
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
غروب به غروب
کنار جویبار می رود،
و برای بوسیدنش خم می شود،
بید مجنون!
شعر: آسو ملا
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
بیا با هم شعری بنویسیم!
تو چه می نویسی؟!
من فقط می نویسم:
-- آخ که چه بسیار دوستت دارم!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
احتمالن،
در جایی بسیار دوری،
که اینچنین ماه گرفته است!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
تنهایی چنین ست:
آفتاب طلوع کند و
دوباره غروب کند و
همچنان چشم انتظار کسی باشی!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
باز هم،
ابن تنهایی بود،
که تنهایم نگذاشت!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
اسمت را می نویسم و
ساعت ها به تماشایش می ایستم!
یکهو ضربان قلبم تند می شود،
شبیه قلب اسیر چشم انتظاری
که منتظر است
نامش را برای رهایی صدا بزنند.
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
آمدن چه بسیار به تو می آید و
انتظار هم،
به من!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
داستان کوتاه کفاش
کفش های چرم سیاه جلوی بساط کفاش جفت شد. نو بود و بدون درز و پارگی. مرد گفت:
- فقط واکس!
دست برد و از توی صندوق اش، فرچه و بورس را بیرون کشید.
چشم هایش که به مارک کفش ها افتاد؛ لحظاتی خیره مانده بود... کفشِ بلّا!!!
مرد، خا...
متن داستان کوتاه
من پرنده ای بلند پرواز بودم
که زندگی شاهانه ای داشتم
وقتی که به زندگیم پا گذاشتی،
در وجودم حل شدی
با خودم گفتم که تو فریادرس من خواهی شد
و غم و غصه ام را بر طرف و شادی بخش زندگی ام خواهی شد
اما عمر عشق ما زیاد طولانی نبود و
فصل سرما به باغ عشق...
متن شعر ملل
پیش از آمدنت خبر بده
تا که با جان و دل به استقبالت بشتابم
و عرق خستگی راهت را
با آغوش و نفس هایم پاک کنم.
شعر: احمد علی (زنگنه)
ترجمه : زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
خودت را از پنج صفت دور بدار:
- بخل و حسد
- آز و طمع
- تنبلی و کاهلی
- مخالفت و دشمنی
- ظلم و ستم
این صفات تو را زودتر به مرگ می رسانند.
شعر: شیما س عمر
ترجمه : زانا کوردستانی...
متن برگردان متن کوردی
چونکه مردم نمی خواهم مرا در گور بگذارید!
برایم عزاداری هم نکنید!
مراسم ختم هم نمی خواهم!
فقط پیکرم را در خیابان های شهر رها کنید،
تا وقتی که روشنایی نماند،
در شب های سیاه
سگ های گرسنه و بی خانمان کردستان
که از دست دوست و نه دشمن هرگز سیر نش...
متن برگردان شعر کوردی
شش ماه است که دستی از میان دستم گم شده!
دو چشم آبی از میان چشمان مستم، گم شده است،
شش ماه است که سنگ سینه ام، سنگین شده است
ناله ی درونم بلند است
چنان بلند که تا روحم قد کشیده است.
شش ماه است که دلم، خنده را از یاد برده است
و زخم های احساسات...
متن شعر ملل
سرم درد می کند و این هم بی دلیل نیست،
جوانان دانشگاه را تعطیل کرده اند!
و می بینیم که اشک ملت
تاج و تخت خدا را تکان می دهد.!
و صدای گریە ی کودکان فقیر
جگر و قلب آدمی را به آتش می کشد.!
و می بینم سینە جوانان وطنم
سیبل دشمن شده است،
و چشم ما...
متن شعر ملل
ادامه