یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
زندگی همانند ستاره ها و مهتاب زیباست به جز زمان هایی که با ابرهای غم و درد پوشیده شده است...
در آسمان خبری از ستاره من نیستکه هر چه بخت بلند است عمر کوتاه است...
من خواب دیده ام که کسی میآیدمن خواب یک ستاره ی قرمز دیدهامو پلک چشمم هی میپردو کفشهایم هی جفت میشوندو کور شوماگر دروغ بگویممن خواب آن ستاره ی قرمز راوقتی که خواب نبودم دیده امکسی میآیدکسی میآیدکسی دیگرکسی بهترکسی که مثل هیچکس نیست،و سهم ما را میدهد من خواب دیده ام ......
غرور نذاشت بهت بگم قد خدا دوست دارمحالا نشستم یه گوشه دارم ستاره میشمارم...
دیشب برای روز تولدتیک سبد ستاره چیده امتکه ای ازماه راو یک شاخه نیلوفرتو متولد می شویو من برایت لبخند می زنم(تولدت مبارک)...
در ستاره باران میلادت میان احساس من تا حضور تو حبابی است از جنس هیچاز دستان من تا لمس نگاه تو آسمانی است به بلندای عشقجشن میلادت را به پرواز می روم در این خانگی ترین آسمان بی انتهاآسمانی که نه برای تو که تنها برای ما آبیست …تولدت مبارک !...
وقتی که به آسمون نگاه می کنی، اولش جز سیاهی شب هیچی نمی بینی، همش سیاهی، بعد یواش یواش ستاره ها می آن، نگاه کن! دیدی تو هم؟ شهاب سنگ بود!یه وقت هایی ما آدم ها شهاب سنگ ها رو با ستاره ها اشتباه می گیریم، اما اون ها یه تیکه سنگ بیشتر نیستن که یه لحظه از تو آسمون رد میشن و می سوزن!ولی بابا بزرگ می گفت یک شب تو آسمون ستاره ای میاد که فقط همون یک شب داریش!اون شب سعی کن بقیه ستاره ها را نشمری، فقط به همون ستاره نگاه کن؛چون بعدش تو می مونی و یک ...