متن تنهایی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنهایی
کسی مُرده است
و بادها میگویند
نه به دار است نه به بار
داغِ دلِ جنوب
از شینِ شناسنامه
به برگِ آخرش رسیده
من، نخلی بی سر
که جعبهی خرمایش را
دستش دادهاند
نشستهام کنار جادهای
به انتظار
شاید ماشینی پایم بایستد
مرا «نفر» حساب کند
و اگر مهربان باشد...
بر تمام صندلیها نشسته است
و با تمام وجود
همخوانی میکند با من
منی که آوازم سکوت
و سازم
تنبورِ تنهاییست...
بی تو از سکه و سیب و سمنو و سرکه./
بی تو از سبزه و از سیر و سماق بیزارم./
دل، گیر کسی است،
که دلگیرم کرد و رفت،
در آن غروب دلگیر دریا
کدام کتاب را ورق زدی،
که پاره پاره های این دلم ،
به باد رفت .
خوش به حال قناری ،
که در قفس است ،
نه بی هم نفس...
چقدر روی این تخت
فکر کردن میچسبد!
فکر کردن به یک بیداریِ طولانی
فکر کردن به ماورای رویا
به صدای پایی
که بلند بلند گام بر میدارد
به دستهایی
که از کنترل خارجاند
به تلویزیونی که قادر است
با صدای نامفهوم
جای خالیِ حرفهای دلخواه را
در گوش پُر کند...
تنهایی
جنگلی بکر است
تاریک و آکنده از بوفِ خاطره
بیآغوشِ خورشید
برگ به برگِ تقویم
دلت
به حالِ خودت میسوزد
میسوزد اما
آتش نمیگیری
میسوزد و
تمام نمیشوی...
پنجه در پنجهی هم
خالی
اُفتادگی آموختیم
در درّهی روزمرگی
ماه،
بیرونِ آسمانِ ما
-پلنگانِ نابینا-
بود...
(فرشته، الهیه، اقدسیه،...)
دوستت دارمِ یک کارگر
در این پرانتز
در این مقال نمیگنجد
که آجرهای عشق او
تنهایی میسازند
و آجرهای عشق تو
اختلافِ طبقاتی !
➷➷➷➷➷ کاش میشـב בرבهایماט را هم ماننـב ترقـہ یکجا بر زمین بکوبیم..
و با صـבاے سوختن و انـ؋ـنجارش شاهـב تمام شـבنش باشیم ..
حمل کرבט בل پر בرב בر سال جـבیـב سخت است
آیا کسی هست در این وادی هستی،
که سراغ از دل دیوانه ی ما هم بکند.
تلخ تر از نبودنت.
بودن تو با دگریست.
کشیدهام کنار
از هر شیء که نامش آدم است...
در بستی و رفتی و انگار دری نیست
در ذهن هزاران در و از در اثری نیست
امید به راهی نه دری هست و پناهی
در شهر غریب و دگر از تو خبری نیست
بوسیدم
دودی را که
ریه اش را بوسیده بود....
زهره تاجمیری