پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
سرخ میشوی وقتیمی شنوی دوستت دارم …زرد میشوم وقتیمی شنوم دوستش داریچهارشنبه سوری راه انداخته ایمسرخی تو از منزردی من از تو !همیشه من می سوزمو همیشه تو می پری...
انگاری غلغله محشره چارشنبه سوریگوشم از بمب و ترقّه کره چارشنبه سوریرسم خیلی خوبیه اگه خرابش نکنیمواسه من فشفشه یادت نره چارشنبه سوری...
دستانت را به من بده، تا با هم از رو آتش بپریمآنان که سوختند، همه تنها بودند ! چهارشنبه سوریت مبارک...
از عجایب عشق همین بستنها همانی آرامت می کند که دلت را آتش زده چهارشنبه سوریت مبارک عشقم...
تو مسیر رسیدن بهارشاخه های خشکیده دلتوتو آتیش امروز بسوزون تا گرم شه دل مهربونت چهارشنبه سوری مبارک...
واست آتیش روشن کردم که آخر زمستونهچهارشنبه ی آخر سال قلب من آتیش بارونهغم هاتو آتیش میزنمسرخی آتیش مال توچشم حسودا کور شه از عشق میون من و توعشق جان چهارشنبه سوری مبارک...
سلامتیه اونایی که براشونمثل آتیش چهارشنبه سوری بودیمهمه وجودمون تو آتیش عشقشون سوختتا اونا با شادی از رومون بپرن و رد بشن...
پاس دارم آتش جاوید رایادگار فطرت جمشید راچند روزى مانده بودش تا به عیدآمد آتش در چنین روزى پدیدبهر او آتشگهى آراستنداز پلیدى و سیاهى کاستندپس ازآن هر روز در روزى چنینجشن سورى بوده در ایران زمینتا که آتش را پرستارى کنیماز اهورا طلب یارى کنیم...
عشق جانسوختن غم هایت در آتش چهارشنبه سوری آرزوی من است.چهارشنبه سوری مبارک...
بیا در غروب آخرین سه شنبه سالبرای گردگیری افکارمان آتشی بیافروزیمکینه ها را بسوزانیمزردی خاطرات بد را به آتشو سرخی عشق را از آتش بگیریمتا آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم چهارشنبه سوریت مبارک...
اسفند عینِ پنجشنبه هاست . ..که همیشه صدبار قشنگ تر از جمعه هاست !اصلا از همون شروعش قشنگهحس بوی بهار از پشت پنجرهو آفتاب گرم و بی جون از لای پرده ها روی پوست سرد خونهشور ِ قشنگ چهارشنبه سوریاسفند یعنی یک سال دیگهیعنی یه شانس دیگهبهترین ماه سال...
جای سوختگی رو پام بود به مامانم نشون دادم گفتم این جای چیه !؟!گفت بچه بودی چهارشنبه سوری رفتیم خونه بابابزرگ اینا از رو اتیش پریدیگفتم اهان پس اونجا اینطوری شد گفت نه اومدیم خونه قاشق داغ گذاشتم رو پات تا دیگه از این غلطا نکنی ......
نگاه کُن جهان چون چهارشبنه سوری ست من شعله می شوم تومی پَری شاد...
اگه این خارجیا میدونستن ما تو چهارشنبه سوری چه رعب و وحشتی ایجاد میکنیم … کلا هالووین رو میبوسیدن و میزاشتن کنار....
بیاین آتیش روشن کنیم که آخر ِ زمستونهچارشنبه ی امسالیمون حسابی آتیش بارونهغم و به آتیش بزنیم سرخی ِ آتیش مال ما [۱[درد و بلاها دور بشه از خونه ی امسال ما...
سرخ میشوی وقتی میشنوی دوستت دارمزرد میشوم وقتی میشنوم دوستش داریچهارشنبه سوری راه انداختهایمسرخی تو از من، زردی من از تو!همیشه من میسوزمو همیشه تو میپری...