شنبه , ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥﻧﻤﻜﺪﻭﻧﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﭽﻮﻧﺪﻧﻴﺎ ﺑﻮﺩﻫﻲ ﺗﻜﻮﻧﺶ ﻣﻴﺪﺍﺩ، ﻧﻤک ﻧﻤﻴﻮﻣﺪﺧﻴﻠﻲ ﺁﺭﻭﻡ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﭙﻴﭽﻮﻧﺶﺍﻭﻧﻢ ﺍﻭﻝ ﻳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺑﺮﺵ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻧﻤﻜﺪﻭﻧﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﻛﻴﻔﺶﻫﻴﭽﻲ ﺩﻳﮕﻪ، ﺻﺎﺣﺐ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻛﻪ ﺗﻌﻄﻴﻞ ﻛﺮﺩ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﺯﺩﻧﻤﻜﺪﻭﻧﻪ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻛﻴﻒ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﺍﺝ ﺭﻓﺖﻣﻨﻢ ﻛﻪ ﺍﻻﻥ ﺗﻮ ﺗﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺭﻭﺯﺑﻪ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎ ﻛﻔﮕﻴﺮ ﭼﻤﻦ ﻣﻴﺨﻮﺭﻡ...
دوست واقعی کسیه که وقتی زمین خوردی دستت رو بگیره و بلندت کنه. البته بعد از اینکه خنده ش تموم شد....
دو قانون اصلی برای ازدواج:۱- قبل ازدواج خیلی خوب فکر کنید ......۲- بعد ازدواج دیگر اصلا فکر نکنید !چون اگه تو قانون اول خوب فکر میکردی کارت به اینجا نمی کشید .مثل بچه خوب سرتو بنداز پایین زندگیتو بکن ! دیگه اتفاقیه که افتاده ...◊.◊.◊.◊.◊. جوک جدید خنده دار .◊.◊.◊.◊.◊....
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻫﺮ ﺯﻧﻲ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣَﺮﺩ است ….ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻫﺮ ﺯﻧﻲ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻪﻫﺮﭼﻲ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﺎﻕ ﺷﻪ !!!ﻭﻫﺮﭼﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺨﺮﻩ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﮐﺎﺭﺗﺶ ﺑﺎﺷﻪ!ﺑﺪ ﻣﻴﮕﻢ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ؟؟؟والا …. چه اعتماد به نفسی دارن این آقایون...
دنبال دختر آفتاب مهتاب ندیده نباشین …هم کمبود ویتامین D دارههم شب کورى داره و هم کچله :)))...
دو توصیه خیلی مهم:اول اینکه : هیچ وقت به انتخاب های همسرتان نخندید؛ شما یکی از آنها هستید.دوم اینکه : هیچ وقت به انتخاب های خودتان افتخار نکنید؛ همسرتان یکی از آنهاست...
فدایت ای گل زیبای هستی، نمی دانم کجا بی من نشستی، قشنگی های فردایم تو هستی، یگانه گنج فردایم تو هستی، ... قسمتی از نامه ی چوپان دروغگو به همسرش به مناسبت روز زن!...
بابام دیروز رفت مسافرت. دینام کولر رو هم با خودش برد....
اعتراف می کنم که اولین باری که رفتم کارواش من هم همراه کارگرها داشتم ماشین رو می شستم که مسئول کارواش اومد خجالت زده جمعم کرد! خوب چی کار کنم فکر کردم زشته اونا ماشین من رو بشورن و من وایستم نگاه کنم...
شوهره به خانومش پیام میده «گل سرخم سفره ی ناهارُ آماده کن یه ربع دیگه میرسم خونه»وقتی میاد خونه میبینه خانومش غذاها و مخلّفات و …. را روی میز چیده و قشنگترین لباسشو پوشیده و آرایش و . . .شوهرش میپرسه خبریه ؟خانومش میگه: عزیزم امروز برای اولین بار بهم گفتی گلِ سرخمشوهرش میگه:منظورم میدون گلسرخ بود...
یکی از مربیای آموزشگاه رانندگی تعریف میکردبرای خانمی دور دو فرمون رو توضیح دادمخانمه هم با کلی دقت گوش میدادمنم خوشحال شدمگفتمخانم متوجه شدین ؟گفت بله فقط برای دوردو فرمون اون یکی فرمون کجاست ؟...
یه نفر از یه رهگذر می پرسه: آقا می بخشید اون ور خیابان کجاست؟.رهگذر با دست طرف دیگر خیابان رو نشان می ده.میگه والا من الان اونجا بودم گفتن اینجاست!....
بانکیه به مشتری خانم گفت:این وجه رو بریزم به حساب جاریتون؟.خانم با تعجّب گفت:چرا حساب جاریم؟.اصلاً اون چیکار ست که همه جا هوای اونو دارن!.نه آقا بریزید به حساب خودم....
به یه نفر میگن شما روزی چند تا نون می خوری؟.میگه من روزی چهارتا سنگک،چهارتا لواش،چهارتا همبرگر و چهارتا ساندویچی می خورم!!!.میگن پس بربری نمی خوری؟.میگه شما فکر کردین من بقیه رو با چی می خورم؟....
به ترکه میگن با کاروکوشش جمله بساز،می گه شلوار کار من کوشش؟...
مورد داشتیمگشت ارشاد پرسیده خانم چه نسبتی باهاتون داره؟پسره گفته: کورن، دارم از خیابون ردشون میکنم :D...
مورد داشتیم دختر با قیافه بدون آرایش رفته پلیس +10 برای گواهینامش ، بردنش سربازی .... خخخ...
ﺯﻧﮓ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩﻡ، ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺁﯾﻔﻮﻥ گفت :ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ؟گفتم :ﻧﻪ، ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻬﺘﺮﻩ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﯿﻢ ﺑﺎﺑﺎ!ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ... ﺍﻣﺸﺐ ﭼﻪ ﺑﺎﺩ ﺧﻨﮑﯽ می وﺯﻩ ﺗﻮی ﭘﺎﺭﮎ!...
ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﺎﯼ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﺩﻣﺎﻍ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻓﻘﺎﯼ ﻓﺎﺑﺮﯾﮑﻢ،ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻨﻮﺑﮕﻢ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﺳﺘﺨﺮ!ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﺮﺍﻝ ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺮﻓﺖ،ﻣﻠﺖ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻮﺳﻪﺍﻭﻣﺪﻩ،ﻫﻤﻪ ﻣﺎﯾﻮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩند...
:دقت کردینیک سری از کارهای اداری هست که هیچ وقت لازم نیست خود آدم انجامشان بدهد. اطرافیان زحمت اش را می کشند. یکی از آن کارها گرفتن شناسنامه آدم است، دیگری هم باطلکردن اش...
دختره تعریف میکردیه بار یه خواستگار اومد منم کلاس گذاشتم گفتم میخوام درس بخونمهیچی دیگه پا شدن رفتنهر چی گفتم بابا فقط دو صفحه مونده گوش ندادنکفاصطااا:)))...
به حیف نون می گن: یبوست چیه؟ می گه: فکر کنم یکی از جهت های ماهواره است !!...
به گل مراد میگن:چرا ماشینتو از پلاک شروع میکنی به شستن؟میگه آخه یه بار از سقفشروع کردم به شستن وقتی رسیدم به پلاک دیدم ماشین خودم نیست!...
یک روز یک خانومه به شوهرش پیامک می ده:اگر می خواهی بعد از ظهر بریم خونهء مامان من عدد۱ را پیامک کن و اگر می خواهی بریم خونهء مامان خودت جواب انتگرال سینوس ایکس لوگاریتم دو ایکس دی ایکس رو پیامک کن.جالبه که شوهرش پیامک می کنه۰.۵۱۸۵۳۳۶۱۸...
یک شخص انگلیسی زبان ، به کسب و کار میگه بیزینس . اما یک اصفهانی وقتی میخواد بگه که اسبش زین نداره میگه بی زینس ....
یارو لنگ بوده با کشتی میره سفر… وقتی برمی گرده رفیقش میگه خب سفر خوش گذشت؟؟ میگه نه بابا همش استرس داشتم، هی می گفتن لنگرو بندازین تو آب...
من از هر چیزی که باعث چاقیم بشه دوری میکنم...مثل ترازو،آینه،دوربین......
میدونین ماهیا خواهرشونو چجوری صدا میزنند؟ آبزی آبزی🤣...
بین سیاره ها دعوا میشه میرن پیش خورشید خورشید میگه حق با مشتریه 🤣...
دیشب یه پشه نیشم زد، افتادم دنبالش گوشه اتاق خفتش کردم. تا اومدم بکشمش بهم گفت بابایی!دیدم راست میگه؛ خون من تو رگهاش بود.بغلش کردم تا صبح دونفری گریه کردیم...
ﺳﺮ ﮐﻼ ﺱ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ گفتم ﺍﻧﺸﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ“ﺍﮔﺮ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟"ﻫﻤﻪ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ، ﺑﻪ ﺟﺰ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ بود ﻭ ﺩﺍشت ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐردازش پرسیدم: ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ؟گفت: ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺗﺎ ﻣﻨشی بیاد تایپ کنهینی قوه تخیلش هلاکم کرد!!!...
دیروز یه پسره سبز پوشیده بود، شنیدم دختره به دوستش گفت نگاه این پسره چقدر کیوته با فصل سِت کرده،امروز کلا سبز پوشیدم رفتم جلو دو تا دختریکیشون به دوستش گفت این ریواس رو نگا تروقرآن......
به حرف اونایی که میگن ورزش عمر رو زیاد میکنه زیاد توجه نکنیدخرگوش که همیشه جنب و جوش داره 2 سال عمر میکنهو لاک پشت که ورزش نمیکنه 400 سالگول نخوریداااابه استراحتتون ادامه بدینبگییییییرین بخواااااااابین...
داداش کوچیکم از بابام پرسید دعای خیر یعنی چی ؟؟بابام گفت دعای خیر یعنی ما هرچی دعا میکنیم خدا میگه خیر...
یه زمانی تو مراسم عقد سکه هدیه میدادنبعدش نیم سکه،بعدش ربع سکه،بعد سکه یه گرمی و پارسیاناینجوری که داره پیش میره زمان ازدواج ما بهمون کارت صد آفرین میدن...
روزی پدری، در هنگام مرگ، سه فرزندش رو صدا زد و به اولی گفت: فرزندم، هتل ها برای تو.به دومی گفت : فرزندم، تمام مغازه ها برای تو.به سومی هم گفت : فرزندم، تمام رستورانها هم برای تو و سپس فوت کرد.دکتری که اون کنار بود، به پسرا گفت: خوشحال باشید، پدرتون خیلی به فکرتون بوده، این همه چیز براتون گذاشت.پسرا گفتن: چی میگی دکتر؟! پدر ما با وانت، آب معدنی میفروخت، داشت تقسیم کار میکرد 😂😂😂 ...
یارو تو پمپ بنزین ازم پرسید: تنظیم بادمجانی🍆 یعنی چی؟؟ منم باتعجب گفتم: تنظیم بادمجانی🍆🍆🍆؟؟؟؟!!!!!گفت: بله، اونجا رو تابلو نوشته.نگاه کردم دیدم نوشته: تنظیم باد، مجانی..خدایا اینو شفا نده، جامعه به اینا نیاز داره😂😂😂 ...
مثبت اندیشی یعنیاگر گنجشکی بالای سرت خراب کاری کرد بگی خدایا شکر که گاوها پرواز نمیکنند....
همسایه طبقه بالائیمون تازه ازدواج کرده و روزی نیست خانومه غذاش نسوزهالان یه هفته است از آتش نشانی براشون غذا میارن که دیگه آشپزی نکنه ...
زنه پشت جنازه همسرش داشت میخندید گفتن چرا میخندی؟ گفت:آخه اولین باره که میدونم کجا میره نکبت!...
از حیف نون میپرسن قویترین حیوون دنیا چیه؟میگه مورچه!میپرسن چرا؟میگه یه بار رفت تو سوراخ پریز اومدم با میخ درش بیارمهمچین لگدی زد که پرت شدم تو توالت خونه همسایه...
به خانومه میگن شوهرت سکته ناقص کرده میگه: نکبت، هیچ کارى رو نمى تونه کامل انجام بده...
رفتم دندان پزشکی برای جراحی دندان عقل،دکتر اومد کارش را شروع کنه،گفت:نترس سعید این یک جراحی کوچیکه...نترس سعید این یک جراحی کوچیکهگفتم :باشه دکتر ،ولی اسم من سعید نیست!گفت :میدونم ،سعید اسم خودمه!...
ﺧﺎﻧﻤﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ: ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﺗﻮ ﺯﻭﺩﯼ ﺯﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ: ﺁﺭﻩ ﭼﺎﺭﻩ ﻧﺪﺍﺭﻡ.ﺧﺎﻧﻢ : ﻣﯿﺎﺭﯾﺶ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﻮﻧﻪﻣﺮﺩ: ﺁﺭﻩ ﺧﻮﻧﻤﻪ ﺩﯾﮕﻪ.ﺧﺎﻧﻢ : ﻟﺒﺎﺳﺎﻡ ﺭﻭ ﻣﯿﺬﺍﺭﯼ ﺑﭙﻮﺷﻪ ﻣﺮﺩ: ﺍﮔﻪ ﺑﭙﻮﺷﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺁﺧﻪ ﮔﺮﻭﻧﯿﻪﺧﺎﻧﻢ : ﮐﻔﺸﺎﻣﻮﭼﯽﻣﺮﺩ: ﻧﻪﺧﺎﻧﻢ : ﭼﺮﺍ ﻣﺮﺩ: ﭼﻮﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﭘﺎهاﺵ ﺳﯽ ﻭ ﻫﺸﺘﻪ!...
تو اتوبوس یه پیرمرده گفت جَوون بلند میشی من بشینم؟ کمرم درد میکنه، گفتم شما هم وقتی جَوون بودی صندلیتو میدادی بقیه بشینن؟ گفت بله بله البته، گفتم واسه همینه ک کمرتون درد میکنه من اشتباه شمارو تکرار نمیکنم...
♡ ♡ تحقیقات نشان בاבهجملہ ے : 5 בقیقہ בیگہ آماבہ ام، کہ خانمها میگنبا جملہ یپنج בقیقہ ے בیگہ خونہ ام، کہ آقایون میگنبہ یک معناست😝😂 ♡ ◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆...
زندگی به من آموخت :تنها چیزی که با گذشت زمان درست میشه، سیر ترشیه!بقیه چیزا با پول همون لحظه میتونه درست شه! ...
واسه مردی بمیر که واست.. عابر بانکشو دربیاره بچپونه تو کیفت؟؟نه اینکه واست تب کنهخب تب کنه که چی بشه ؟؟؟؟ واست آب و نون میشه؟؟؟ تب کنه پول و لباس و مسافرت میشه واسه تو؟ خوشت میاد وایستی مریض داری کنی بیچاره! یه کم واقع بین باشین خب ...
زنا همیشه فکر میکنن مردا قرار اول بمیرناگه حرفمو باور نمیکنی همین الان برو به زنت بگو:بیا خونه رو بفروشیم!برمیگرده بهت میگه:اخه واسه چی؟!وقتی تو بمیری من و این بچه ها کجا زندگی کنیم؟...
میگن رفیقای فیثاغورث هر وقت میدیدنش می پرسیدن : راستی اون قضیه چی شد؟...
