متن شعله
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعله
دوستان بعد از تو می پرسند احوال مرا
من تنی در شعله دارم یک دل از من جدا
روزِ تولّد به کفن دیدنم
قصّهی بی سر به جهان پا گذاشت
سهمِ من از بارشِ باران چه بود؟
کاسهی سوراخ برایم چه داشت؟
پیلهتنیدن به تنم را نبین
لحظهی پروانهشدن مُثلهام
عشق اگر شعلهی این زندگیست
بیشتر از حدّ ِ خودم شعلهام !!
نقشهی چنگیز برایم بِکِش
خنجرِ خود...
در نبود تو
نجوای عشقت
همیشه از خانه ی احساسم
شنیده می شود
ای دلیل تپش های قلبم
بیا با فانوس چشم هایت
شعله بر جانم بزن
و چون ساحلی بی قرار
آغوش باز کن
تا که یک عمر برایت
دریا شوم
مجید رفیع زاد
درونم شعله ی دل شد فروزان؛
پس از آن این چنین حس کردم آسان:
در احساس دل پروانه ای ام،
تو را من دوست دارم با تب جان!
زهرا حکیمی بافقی
الف احساس
🌿❤️🌿
میان مهلکه ها بدنبال عشق بیابانم
به تو نمی رسدم ولی با تو میمانم
تو شعله ای هستی که هرگز تامین نمی شود
و برقی که همیشه روشن است
خسته ام مست مستم شررم می چرخد
آتشم شعله ور هستم خطرم می چرخد
بی خیال از غم دنیا شده و می خوردم
ساعتی ست پنجره و سقف و درم می چرخد
بس که زخم خوردم از این کوچه و شهرم
دردسری آمد و حالا در سرم می چرخد
کور...
خاکستر
نشسته شعله آتش به پای خاکستر
فقط بخاطر چون و چرای خاکستر
فدای سوز دل پر شراره ای گردم
که خود زبانه کشد از ورای خاکستر
زبان سرخ و سر سبزه می شود روزی
پرند حادثه در ماجرای خاکستر
اجاق سرد زمان تا ابد نخواهد خفت
اگر بنا شده...
همچون ناگهانی
از هبوط بیت یک غزلم
من همان
شعر ناب پنهان شده
در پس ازلم
چو آتش عشقت
که شعله بر می افروزد
غزل از گل می شکوفد
گل از غزلم