پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
همه نامداران ایران زمین گرفتند بر پهلوان آفرین...
ای هنری مرد هنر آفرینسایه خیر هنرت بر زمیندر مثل هستی که به حسن نظرریزد از انگشت تو چندین هنرچوب به دست تو زبان باز کردرویش زیباتری آغاز کرداره مویی گرت افتد به دستکار تو بر تخته، منبّت شده استمرد قلمزن که هنر کار اوشهر پر از گرمی بازار اوهوش ربا، پر ثمره و دل پذیرکاشی و انگشتری و بادگیردر هنر و صنعت، هم داستانشهر تو و مشهد و یزد، اصفهانخاک هنرپرور ایران زمینبر تو و بر صنعت تو آفرین...
بیست و نهم بهمن جشن اسفندگانبر زنان نیک و پارسای ایران زمین خجسته باد...
گشت گرداگرد مهر تابناک ، ایران زمین / روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمینای تو یزدان ، ای تو گرداننده ی مهر و سپر / برترینش کن برایم این زمان و این زمین . . .عید نوروز بر شما مبارک...
پاس دارم آتش جاوید رایادگار فطرت جمشید راچند روزى مانده بودش تا به عیدآمد آتش در چنین روزى پدیدبهر او آتشگهى آراستنداز پلیدى و سیاهى کاستندپس ازآن هر روز در روزى چنینجشن سورى بوده در ایران زمینتا که آتش را پرستارى کنیماز اهورا طلب یارى کنیم...