پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دو سرخی براق در جهان،یکی لب های تو و دیگری گیلاس،یکی دلچسب فصل عشق،دیگری گوشواره ی باغ شعر...مهدی بابایی ( سوشیانت )...
لحظه های گرمِ احساساتِ من/داغ تر، از بوسه های یار شد/در انارستانِ داغ بوسه ها/سینه از سرخی، چنان گلنار شد/زهرا حکیمی بافقی (کتاب نوای احساس)...
سرخی لب های تو از جنس انار است :))-زهراخواجه زاده...
سرخی به انار بازگشتسیاهی به شبنارون ها سبز شدندو دریاها آبییک زن رو به آینه ایستادو جهان را با رنگآشتی داد .....
چهارشنبه سوری آخرسالبپراز روی آتشو نیت کننکبت برود و روزهای خوش بیادفقربرود و ثروت بیادو به رسم این روز بخوان زردی من از تو سرخی تو از من......
هر چه از روشنی و سرخی داریمبرداریم کنار هم بنشینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی هایلدایتان رویاییروزهایتتان پر فروغشبهایتان ستاره بارانیلدا مبارک...
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریمکنار هم بنشینیمو بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی هایلدایتان رویاییروزهایتان پر فروغشبهایتان ستاره باران . . ....
سرخ میشوی وقتی میشنوی دوستت دارمزرد میشوم وقتی میشنوم دوستش داریچهارشنبه سوری راه انداختهایمسرخی تو از من، زردی من از تو!همیشه من میسوزمو همیشه تو میپری...