پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
والشمس وضحیهاوالقمر اذا تلیهاکه دلتنگ توام...
طلوع آفتابدر نیمه شبان؛چشم هایت...
از خواب من گذشته ایبه آرامیِ قوییدر دریاچه ی پاییزی...
نیمه شب ِ گیسوانتکنار می رود؛ماه ِ تمام...
دوبارهبوی شب بوها بلند شدهیا تو از این حوالی گذشته ای؟!...
نام مرا بگذار بادبگذار به بوی توآرام بگیرم...
این هُرم تابستان نیست زمین از فرطِ دوست داشتن تو️تب ڪرده است....