دوشنبه , ۵ آذر ۱۴۰۳
دنیا به دور شهر تو دیوارْ بسته استهر جمعه راه سمت تو انگار بسته استکى عید میرسد که تکانى دهم به خویش؟هر گوشه از اتاق دلم تار بسته است......
(برای کسانی که به شماحسادت میکنند اینگونه دعا کنید)پروردگارااگر در این جهان کسی هستکه تاب دیدن خوشبختی مرا نداردچنان خوشبختش کنکه خوشبختی مرا از یاد ببرد...
من و دنیا همدیگرو رنگ میکنیم...من با مداد سیاه، دنیا با مداد سفید!من روزهای اونو را اون موهای منو......
آدم توی این دنیا واسه شکسته شدن دلش حق انتخابی نداره...ولی میتونه انتخاب کنه که کی دلش رو بشکنه!...
دنیا مثل ماشینی هست که ما همه قطعاتشیم. اگر یکی از ما نباشه این ماشین دیگه کار نمی کنه. پس قطعا دلیلی هست که من بوجود آمدم....
کاش رفتنی در کار نبودکاش میموندبرای همیشهکاش بهش میگفتم دنیا در بود و نبودش چقدر فرق میکنه!چطور این همه از عمرم رو بدون اون گذرونده بودم؟!...
از نبردی نابرابر باز می گردم! دریغ.....دیر فهمیدم که دنیاعرصه ی جنگ من است...
من به پایان دنیا اهمیت نمیدهمچون دنیای منبارها تمام شدهو صبح روز بعددوباره از نوآغاز شده است....