زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
سانیا علی نژاد
اومنیومِ من اینجاست ....
مسئولیت من توی زندگی انگار اینه که عددای بزرگ و بزرگ تری بسازم. از تعداد ساندویچ هایی که میخوردم، مبلغ پولی که خرج می کردم و ساعت هایی که وقتم رو هدر میدادم....
متن نوشته کوتاه
فکر میکنی بهترین دفاع حمله ست؟ بهترین دفاع عقب نشینیه احمق!...
متن خاص
معشوقه ی من گفته بود که لبم مهر صداقت دارد
بی خبر بودم که عجیب به حرومزاده گی عادت دارد :)...
متن تک بیتی
اگر روزی پرسند، تنهایی را شرح بده اینگونه خواهم گفت که تنهایی، دیاری آشوب زده است. در آن سرزمین نشاط در نزاع به سر می برد و هیچ گاه از جنگ خسته نمی شود. همان عارضه ای که به جان آدمی می افتد و آن را از پای درمی آورد.
تنهایی، دردی بسیار است. همچون با...
متن دل نوشت
در نقطه ای ایستادم، همانند گهواره که تکان می خورد، اما حرکت نمی کند . چشم به راه اخباری از سوی مرگ هستم و دیگر توانایی ادامه این راه برایم دشوار است. خستگی تا مغز استخوان هایم فرو رفته و عصاره جانم را می نوشیده
در تکاپوی افکارم، شاخه هایی از امید دی...
متن نوشته های غمگین
نگاه خبیثش را بین افراد حاضر در ضیافت گرداند و روی یک نفر ثابت ماند؛ دختر انسان.
سفیدی بدنش در آن لباس سیاه بیشتر جلوه می کرد و حریص ترش کرده بود، رگ های مشخص گردنش دندان های نیشش را بیرون آورد بود؛ تحمل برایش سخت بود و او مجبور بود تا پایان مهمانی ...
متن نوشته های خاص
مغزم بزرگترین دشمن منه! اون شبیه یه جاسوسه. همون جاسوسی که تا آخر داستان رفیق صمیمی نقش اصلیه و سکانس آخر از پشت به قهرمان داستان خنجر می زنه و معلوم میشه همه چی زیر سر اون بوده.
انگار مغزم داره انتقام تموم سال های بچگیم که ازش کار کشیدم رو می گیره...
متن دلنوشته
دردیست در دل که نمایان نتوان کرد؛ زخمی ست بر جان که درمان نتوان یافت.
نور از چشمان بی فروغم رخت بسته و امید تقلا می کند برای روییدن در میان شاخ و برگ زندگی ام.
تار و پود خیالم به هم گره کور خورده و خنده هایم رنگ باخته. انگشتان رویاهایم پینه بسته و...
متن دل نوشت
رو به هر جانب که آرم؛ در نظر دارم تو را...
همانا که مجنون شده ام و لاغیر!
تو را می بینم هر گاه که بنگرم ستارگان را در آغوش فلک.
تو را نفس می کشم به هنگام جنون شب های مستانه ام.
در کوچه و خیابان این شهر آفت زده همواره با من همقدم هستی؛ حتی اگر مرد...
متن نوشته های خاص
توپ را به هوا پرتاب کرد و با لبخندی درخشان که با مهتاب اشتباه گرفته می شد، مانند یک پرنده نزدیک دو متر به هوا پرید تا آبشار بزند.
تصویر انگار آهسته شده بود و او معلق دستانش را مانند شلاق به عقب می برد.
نمی خواهم اعتراف کنم اما واقعا شبیه به الهه ...
متن دل نوشت
زخم روی بال هایش قلب را ترک می زد، اختیار خودش نبود بال زدنش اما رها شدنش از قفس اختیار خودش بود، با این حال، دل در گرو موهای در هم آمیخته دخترک داده بود، هرکس برای آزادی اش راهی جلوی او قرار می داد ولی او مانده بود و هزار راه و یک دل سر به هوا....
متن نوشته کوتاه
شاید به ندرت کسی را یافتم که صادق باشد؛ مهر بیجا را دریغ کند، با مشت های حقیقت سمفونی مردگان باورهایم را بنوازد و این جنگ جهانی درونی را تمام کند؛ غافل از اینکه خود باید این معما را حل کنم!
به راستی که این کردار بیهوده مرا آزرده می کند، هر دم زیر د...
متن دل نوشت