شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
حضرت ِجانم!چه دلبرانه مخدر میشوی جهانم راوقتی با هر نگاهت وجودم را میلرزانی ومورفینِ دوستت دارم هایت راتزریق میکنی در حافظه ی عاشقانه هایمان....
صاحب ِ قلبِِ من میشویآن هنگام که احساسم را با بندِ بندِ انگشتانت به هم وصل میکنی!همین که شکسته های روحم را با مُهر قلبت به رنگ ِمِهر آغشته میکنی!آنجا که با انگشتانت،موهایم را شانه میزنی و خستگی های عالم را، دکمه دکمه از تنم در می آوری!وقتی طرحِ لبخندت آفتاب را به سمت ِ پنجره ی وجودم جهت میدهد!و منطق ِجغرافیا را زیر سوال میبرد!میبینی عشق جاناینجا هیچ رهگذریتوان رد شدن از بن ِبست رگ هایم را نخواهد داشت مگر تو!منو تویی که ه...
یاس ها و مریم گلی هایباغچه ی سرزمین "صبح "چه دلبرانه ،رایحه ی خوش ِبودن را دست به دست باد میدهندو با کرشمه؛ گره از چین و شکن پلک ها، باز میکنند ،وقتی ک تو با عشق ب زندگی "سلامی دوباره میدهی☆...
و تویی که به شمار روزهایمدر من ریشه داری!پس چگونه با اینهمه باران درباغچه ی چشمانم جوانه نمی زنی؟...
بی نظیر جان!این خیال خوب توست کهبهانه ای میشود از برای لبخندهایم؛در تمام عاشقانه هایی که تجویز میکنی در هر نسخه با یک نگاهت از برایم؛عمیق و واقعی!...
توصیف نشدنی قلبمآواز طبیعی پرندگانِ چشمانت قلقک می دهند هر صبح خواب را از چشمانم!درست آن هنگامی که با رَدِ نگاهت برگونه هایم لبخند می کشی و زندگی را قطره قطره جاری می شوی به زیبایی در جانِ آغوشم!وآرام آرام در حیاط خلوت گوش هایم آواز دوست دارم هایت را پخش میکنی....
دانستن الفبای عاشقی اصالت میخواهد!افسوس که این روزها لقب عاشق میدهند به هرکسی که آمد وچند صباحی لاف عاشقی زد و نمک ِعشق خورد و نمکدان احساسی را شکست!اینان درواقع دروغگویانِ نمک نشناسی هستند که بزودی در دنیای هوسهای رنگارنگشان نمک احساس بیگناهان ساده دل، بدجور چشمان زندگیشانرا کور خواهد کرد....