آشوبم
نگرانم
هنگامه ای ست
برای راه های نرفته
که باید می رفتم
افسوس......
همیشه خندان بود
گل نوشکفته به چمن
افسوس نمی دانست
باد خزان بی رحم است
فیروزه سمیعی...
سپید کردم خرمن موهایم را برای روزگاری که به آغوش مرگ برد مرا …
افسوس
المیرا پناهی درین کبود ....
غرورم را بپای عشق تو دادم ولی افسوس
بدام درد و غم هایت گرفتار امدم هردم
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...