زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
علی معصومی (تعدادی از سروده های بعد از ۱۳۹۹)
این صفحه تعدادی از شعرهای سروده شده از سال ۱۳۹۹ اینجانب را شامل است.امیدوارم با خواندن این آثار حال دلتان بهتر شود.
خیالی نیست
دل سنگ پرآشوبت پشیمان می شود روزی
مرید آستان پاک جدان می شود روزی
گره کردی به کار من اگر با فتنه های خود
معمای من سرگشته آسان می شود روزی
برایت قصه ای از واژگون آلاله را گفتم ؟
بلی بالانشین سردرگریبان می شود روزی
تو از سرمستی ...
متن شعر
تاری بزن
تاری بزن که نغمه جانانه ام کند
آواره ام نموده و دیوانه ام کند
با شور و حال نم نم باران ترانه را
در کوچه باغ آینه بر شانه ام کند
ای آشنای زمزمه های سحرگهان
تاری بزن که واله و مستانه ام کند
با لحظه های صحبت تنهایی دلم
غمناله من...
متن علی معصومی
ذولجناح
اسبی رسید و شیهه بکوی حرم کشید
گرد و غبار و واهمه روی حرم کشید
چشمان کودکان که پر از آه و ناله بود
شطی ز اشک دیده بسوی حرم کشید
خون می چکید از بدن پر شراره اش
فریاد بی امان ز عدوی حرم کشید
جامی ز خط و خال گل سرخ روزگار
نوشید و جرعه ای...
متن شعر مذهبی
آهو برِّه
دلی را می برد چشم سیاهی
گل نورسته ای رخساره ماهی
نشانده پرتو گلبرگ خورشید
به روی کاکلی تاج و کلاهی
به عطر سیب سرخ نازنینی
شمیمی می فشاند گاه گاهی
درون غنچه ی لبهای خشکش
نمانده ناله در سودای آهی
در آنسوتر کنار خیمه گاهش
نشس...
متن شعر مذهبی
جوهر باران
بیهوده نیست اینهمه دیوانه ات شدن
آتش به جان و واله و پروانه ات شدن
عالم اسیر تاب و تب شرح آرزوست
از بامداد غمزه ی جانانه ات شدن
ای پادشاه تشنه لبان خود چه کرده ای
با عاشقان ساحت مستانه ات شدن
وز عطر و بوی شربت اَحلی\ مِنَ ال...
متن شعر مذهبی
دل بد مکن
عمری اگر خیال تو در سر گرفته ام
در سینه ام هوای تو دلبر گرفته ام
شرقی ترین مسیر عبور ستاره را
با شور و حال بال کبوتر گرفته ام
روزی مگر به لطف نگاهت رها شوم
از قید و بند غصه ی دربرگرفته ام
ای بهترین ترانه به وقت سرودنم
ای لحظ...
متن شعر
◇ ۱۷
یارب مرا ببر به ره برترین خود
راهی نما به ملت دین مبین خود
بنیان نما تمامی اصل و ثبات من
تا باشد از تو مایه مرگ و حیات من
◇ ۱۸
صَلِّ علی النبی و علی آل مصطفی
یا من تبارک اسمه یا واهب العطا
در اقتصاد زندگی ام اعتدال ده
خیر صواب و نعمتم ا...
متن علی معصومی
◇ ۱۰
صِل علی النبی و علی آل مصطفی
یا من تبارک اسمه یا واهب العطا
نعمت مرا به زیور شایستگان بده
خلعت هم از لباس خدا پیشگان بده
آن زیوری که گسترش داد می دهد
وآن خلعتیکه خشم تو برباد می دهد
تا شعله های فتنه به سردی نشاند و
وحدت به جای تفرقه هائی...
متن علی معصومی
مکارم الاخلاق ۱
《 ترجمانی منظوم از دعای بیستم صحیفه سجادیه 》
◇ ۱
صِل علی النبی و علی آل مصطفی
یا من تبارک اسمه یا واهب العطا
یارب! مرا نهایت ایمان عطا نما
اهل یقین و نیت صدق و صفا نما
یارب ببخش در گذر بی پناهی ام
اصلاح کن به قدرت بی منتهایی ا...
متن علی معصومی
دلبر زیبای ما علی است
مولی علی و سرور و آقای ما علی است
والا علی و رهبر و اعلی ما علی است
از موج موج حادثه تا ساحل نجات
ژرفا علی و لنگر و دریای ما علی است
تا بی کران قاف حقیقت نشان عشق
ماوا علی و شهپر و عنقای ما علی است
در بارگاه ساحت ...
متن شعر
روی شانه ی باور
عمری گذشت و یاد تو در سر نهاده ایم
در جان خسته عشق تو دلبر نهاده ایم
گفتی به غمزه ای غم دل می بری ولی
در کنج سینه غصه ی دیگر نهاده ایم
گاهی بهانه کرده تو را در خیال خود
گاهی به روی شانه ی باور نهاده ایم
مهر تو را به کوچه ی شهر ...
متن علی معصومی
نسرودی آیا؟
غیر من رو به کسی در نگشودی آیا
دیده ای را به غمت تر ننمودی آیا
با چنین مهر و وفایی که تو دلبر داری
غصه از خاطر دیگر نزدودی آیا
شاخه لبریز دلآشوبی شهلایت شد
طاقت از سرو و صنوبر نربودی آیا
باد سرگشته انفاس مسیحای تو بود
بین ...
متن علی معصومی
عید قربان
دل بریدم از همه تا جان و جانانم شوی
دلبر و دلداده ی پیدا و پنهانم شوی
کوچه کوچه آمدم از انتهای شهر شب
تا شعاع روشنی از ماه تابانم شوی
من خسی بودم که در میقاتی از دلدادگی
آمدم تا مقصد و ماوا و سامانم شوی
بر سر سوز و شرارِ اشتی...
متن شعر
عرفه
دنباله ترجمانی منظوم از فراز های ابتدایی دعای عرفه
◇◇◇
وجودم کامل و اماده در دنیای خلقت شد
درون گاهواره کودکی بودم شدی یارم
نمودی از گوارایی طعم شیر سرشارم
برای خاطر من دایه ام را مهربان کردی
پرستار مرا از جمع خوب مادران کردی
و از من دور...
متن علی معصومی
عرفه
(ترجمانی منظوم از فرازهای ابتدایی دعای عرفه)
ستایش آن خدایی را که بر حکمش دفاعی نیست
اگر چیزی به کس بخشد توان امتناعی نیست
نیابی صنعتِ کس را چو کار بی همانندش
از این رو در سخاوت خالقی پر مهر خوانندش
پدید آورده با نو آوری اجناس گیتی ر...
متن علی معصومی
ضریح آینه و آب
اشکی بروی گونه خیسش چکید و رفت
نجوا نمود و از دلش آهی کشید و رفت
در ازدحام ساحت محبوب شهر عشق
با خاک راه حضرت جانان خزید و رفت
بی آنکه چشم دل بسپارد به غیر دوست
حتی کبوتری به نگاهش ندید و رفت
با عطر و بوی زمزمه ی دل وضو ...
متن شعر
در شهادت امام جواد ع
بدست تیره شبی بامداد را کشتند
سوار عرصه جنگ و جهاد را کشتند
خبر دهید رضا را که یا امام غریب
صفای پرتو جانت جواد را کشتتد
از آسمان امامت ستاره ای افتاد
جوان ترین گهر اجتهاد را کشتند
شرنگ شربت جام ستم مهیا بود
چراغ ...
متن شعر
افسون قلم
نقش دو جهان جوهری از نون قلم بود
خورشید خرد پرتو افسون قلم بود
تصویر خیال تو که لبریز تماشاست
تندیس تراشیده و موزون قلم بود
آنجا که نوشتم غزل چشم سیاهت
با رقص درآمیخته در خون قلم بود
عاشق شدنم را به کسی قصه نکردم
تا محرم راز...
متن شعر
شیرین شکران
شلاق ندامت چه زنی بی خبران را
ویران چه کنی کلبه این دربدران را
سودازدگان را غم رسوا شدنی نیست
پنهان چه کنی پردگی جامه دران را
آلوده به جز فتنه و آشوب ندیدیم
مژگان پر از کینه ی چشم نگران را
وقتیکه امیدی به طلوع سحری نیست
بر...
متن شعر
کوکبه ی آفتاب
خمار درد تو هستم شراب می خواهم
هوای مستی و حالی خراب می خواهم
شرنگ شعله عشقم علاج بدنامی است
زلال باده و قلبی کباب می خواهم
اگرچه سردم و خاموش مثل خاکستر
به جان خسته خود انقلاب می خواهم
قسم به غمزه بودای هر دو چشمانت
به ...
متن شعر
زندگی ۲
زندگی زیباتر از نام و نشان و کیمیاست
ثروتی بالاتر دریای الماس و طلاست
خوشتر از باران شالیزار و شب های کویر
بهتر از رقص گلی در کوچه باغی آشناست
زندگی پژواک هستی در سلام مادر است
مثل لبخند پدر یادآور لطف و صفا است
لحظه ناب و قشنگ...
متن علی معصومی
جایگاه بلند
اشتیاق رخ ناز تو پر و بال من است
کوچه رهگذرت کعبه آمال من است
ای بنازم به تو و آن همه زیبایی و مهر
سایه سار نظرت شوکت اقبال من است
سرنوشتی که قضا روزی ما کرده ببین
من بدنبال تو و غصه بدنبال من است
آن خدایی که تو را ورد زبان...
متن شعر
پرتوی از روشنا
دیدی که آخر با غمت همخانه گشتم
آواره ی بوم و بر و کاشانه گشتم
از خود بریدم تا بگیرم دامنت را
ناغافل از کل جهان بیگانه گشتم
در شامگاه رقص گیسوی سیاهت
افتاده ای در گوشه ی ویرانه گشتم
آنشب که یادت را در آغوشم کشیدم
با غمزه...
متن شعر
ضامن آهوترین غم های عالم
میلاد امام رضا ع
طاق ایوانی طلانی می کند خورشید را
صحن زیبایی هوائی می کند امید را
نوری از گلدسته می پاشد بسمت آسمان
می دراند رشته رشته پرده تردید را
رقص بال هر کبوتر پیش چشم زائران
مُهر الطاف و...
متن شعر
آسمان آبی کابل
هرکه از انگور نابت دانه ای نوبر کند
از بدخشان۱ تا مزارت۲ قصه از گوهر کند
آسمان آبی کابل۳ فکار از چیستی؟!
کاش روزی باغهایت سبزه را باور کند
مردم شهر تو در فصل بهار دیگری
یاد گلشت و صفای در دامن بابر۴ کند
ژاله ریزد کوه بابا۵...
متن شعر
در مسیر کوچ بی پایان
روزیکه باران می زند بر صخره ی عریان
وقتیکه سوتک میشود هر شاخه ای در باد
باید برایم زورقی باشی که با امواج
راه سفر گیرم به سمت هر چه بادا باد
====
آواز رود و باد و باران با تو نزدیکست
صدها چکاوک در کنارت لانه میسازند
کبک و...
متن علی معصومی
برگ زمین خویش باش
◇◇◇◇
گوهر دُردانه و نقش نگین خویش باش
دست انگشترفروز آستین خویش باش
عمر کوتاه بشر سرمایه ی فردای اوست
میزبان لحظه های نازنین خویش باش
پرتو آئینه از خوب و بد تصویر ماست
همدم و همراه قاب راستین خویش باش
از قناعت مور تسلی...
متن شعر
مرا همرهی کن
به گوشم شب بیقراری
سخن های مستانه گفتی و رفتی
در آلونک سوت و کورم
دمی قصه ام را شنفتی و رفتی
چه می دانی از روزگاری
که باخود دمادم به جنگ و ستیزم
و دستان خود را به دستم
ندادی که از جای خود برنخیزم
همان به که دور از تو باش...
متن شعر
زبان شعری ما(نقدی به انتقاد)
زین پس دگر بهانه ی خالی نمی کنم
یاد از بهار و رقص و شلالی نمی کنم
آرایه ای به استعاره ی مژگان دلبری
تلمیح را به گونه ی چالی نمی کنم
دیگر همینکه از تو بگویم غنیمتست!
سودا به غیر رزق حلالی نمی کنم
در گیر و دا...
متن علی معصومی