زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
علی معصومی (تعدادی از سروده های بعد از ۱۳۹۹)
این صفحه تعدادی از شعرهای سروده شده از سال ۱۳۹۹ اینجانب را شامل است.امیدوارم با خواندن این آثار حال دلتان بهتر شود.
ترفندهای تو
چند است نرخ قیمت لبخندهای تو؟
چون است حال خسته دربندهای تو؟
هر ساله عطر و بوی بهاریکه می رسد
کل می کشد زمانه به اسپندهای تو
سررشته های شال تو ارباب فتنه اند
برکت دهد خدا به خداوندهای تو
خشکانده اشک دیده مان را نبودنت
در ...
متن علی معصومی
بشکن بشکن
باز آبان شد که گرمای تنت را حس کنم
نقش گل در انحنای دامنت را حس کنم
هر سحر از کوچه باغ شهرک دلدادگی
عطر یاس و ارغوان و سوسنت را حس کنم
در فضای آسمان سرد شب های خزان
اختران عاشق چشمک زنت را حس کنم
هیچ فصل مثل پاییزان مرا باور...
متن علی معصومی
جلوه پگاه
یادت نمانده این که نگاهی کنی مرا
مهمان بزم خاطره خواهی کنی مرا
با غمزه های فتنه گر دلبرانه ات
دلبسته ی خطا و گناهی کنی مرا
گفتم برسم اینکه قدم بر سرم نهم
تا انتهای حادثه راهی کنی مرا
میرفتی و سپاه شلالی به پشت سر
تا پای بن...
متن علی معصومی
دزدید
وقتیکه چشمان مرا هم خواب دزدید
عکس تو را از چارچوب قاب دزدید
من ماندم شب ماند و یاد خاطراتت
ته مانده ذهن مرا شبتاب دزدید
زیر سرم بالشتی از پرهای قو بود
جآئیکه باد از گوشه ی تالاب دزدید
در انحنای شاخه های بید مجنون
آرامشم را حسرت...
متن علی معصومی
مجالی نیست
دو زلفت را طناب دار من کردی ملالی نیست
جوابم را گرفتم از دل تنگم سوالی نیست
میان ضجه های مانده در پس کوچه حیرت
به پای کشتگان چشم تو قال و مقالی نیست
کنون بگذار رقصم را ببینی گاه جان کندن
برای مانده بر داری از این بهتر مجالی ...
متن علی معصومی
گردنبند الله
شروه می خوانم برای عمر کوتاهی که هست
شعله می گیرم به پای بغض همراهی که هست
با سکوت بی سرانجام شب و یاد سحر
نغمه می سارم به وقت گاه و بیگاهی که هست
با شباهنگام سرد و خلوت ویرانه ام
قصه می گویم به گوش دلبر ماهی که هست
ناز چ...
متن علی معصومی
تو نباشی...
چه بخوانم که به پایان نبرد حوصله را
چه بگویه که زبانی نگشایی گله را
تو در آنسوی جهانی و من این سوی جهان
چه کسی خواسته تا طی نکند فاصله را
کو نگاهی که هوایی نکند جان مرا
کو نشانی که به مقصد ببرد قافله را
ما که در حلقه رنجیر...
متن علی معصومی
تو باشی
خوشا آن دل که دلبندش تو باشی
امید و لطف و پیوندش تو باشی
غم و شادی به قهر و آشتی ها
شکوه مهر و لبخندش تو باشی
حریم ساحت امن و امان است
جهانی که خداوندش تو باشی
در این جغرافیای بی نهایت
ری و بلخ و نهاوندش تو باشی
هرات و مرو کش...
متن علی معصومی
هر لحظه به زندگی تماشا کردم
نالیدم و خندیدم و حاشا کردم
جز حسرت و اندوه ندیدم هرگز
واله هرانچه را که پیدا کردم
♤♤♤
علی معصومی...
متن علی معصومی
سراب
در دل پرخروش امواجت ماندم و مثل یک حباب شدم
بی جهت روی آب رقصیدم محوِ در کار پیچ و تاب شدم
ساکن شهر آرزو بودم که خودم را دوباره گم کردم
پای مشروطه خواهی چشمت در هیاهوی انقلاب شدم
منطق عشق را نفهمیدم بخصوص از جناب لب هایت
هی سوال و سو...
متن علی معصومی
رویای عقاب و پشه
مهربانی کن از این پس با دل دلدار خود
جا نده یار خودت را در صف اغیار خود
خوشه خوشه جستجو کن دولت اقبال را
تا بریزی خرمن شادی به گندمزار خود
ای زلیخا دست از این دُردانه بردار و برو
تا نبینی رنج مردن را به بوتیفار خود
...
متن علی معصومی
عین خرافاتست
منه پا در مسیریکه پر از تشویش و آفاتست
نخور زهری که تدبیرش پر از رنج مجازاتست
میان باغ گل تا مخمل آلاله ای دیدی
نبند آسان دل خود را که دل کندن مکافاتست
تمام فرصت عمریکه با دلدادگی طی شد
بنای آب و رنگ بی نظیری از مراعاتست
...
متن علی معصومی
چه بود؟
غیر یادت های های من چه بود
نغمه ی شور و نوای من چه بود
در میان شهرک آشفتگی
کوچه نام آشنای من چه بود
جز غم دیرین ایام وصال
مژده دنیا برای من چه بود
یا که در این عالم سرگشتگی
اینهمه هول و ولای من چه بود
تو نبودی من چه کاری ...
متن علی معصومی
دیوونتم
نزاری منو بی خبر از خودت
که از غصه های تو دق می کنم
هنوز از سر شب که رفتی گلم
همش با خودم نغُ و نغ می کنم
چه می خواد مگه روزگار از دلت
که با تو همش سر به سر می زاره
برای خوشی های تو پس چرا
همش شرط اما اگر میزاره؟
الهی که بی غصه و...
متن علی معصومی
نهان شده
دیگر چه گویمت که چنین و چنان شده
از بس نیامدی... به خدا داستان شده
هر کوچه نغمه های تو را جار می زند
هر شاخه ای به بوم و بری شادمان شده
گویا پیام آمدنت را شنیده است
شهری که پای هر قدمت مهربان شده
رعدی بزن به خرمن بی حاصل جهان
ح...
متن علی معصومی
شب یلدا
شب یلدا رسید اما نیامد
بلند بالا...بلند بالا ...نیامد
خزان آلوده فصل جنونم
تسلی دلم، لیلا نیامد
نمیدانم چه سرّی دارد اما
نشان از آهوی صحرا نیامد
چراغ روشن بزم محبت
نگاه چشم بی پروا نیامد
برای لحظه های بی قراری
به ناز فتنه شه...
متن علی معصومی
نشد
شرح حالی به تو بردیم و خبر از تو نشد
پیش چشم تو فسردیم و نظر از تو نشد
بسکه مشتاق تو هستیم و نظرکرده عشق
در تب و تاب تو مردیم و گذر از تو نشد
از شرنگ غم ایام و هوا خواهی دوست
شوکران دادی و خوردیم و حذر از تو نشد
آنچه دور از تو گذشت ا...
متن علی معصومی
محتاج تو ام کرد
هر بار دیدم عشق تاراج تو ام کرد
پیغمبر شب های معراج تو ام کرد
با زورق جامانده از گرداب و طوفان
درگیر اقیانوس و امواج تو ام کرد
تنها نبودم یاد تو در سینه ام بود
با باد و بورانی که آماج تو ام کرد
بگذار تا آویزه بر دار تو با...
متن علی معصومی
کویر
چکیده قطره باران به شانه های کویر
خزیده گوهر غلطان به خانه های کویر
از انحنای بیابان و تپه و در و دشت
تنیده ریشه به ریشه جوانه های کویر
درخت تاغ صبوری نشسته در سر راه
کشیده بر سر و رویش نشانه های کویر
گرفته شاخ و برش را باشتیاق قنوت...
متن علی معصومی
پرهیزی ندارم
تا در بساطم غیر تو چیزی ندارم
جز مهر تو ماه دل انگیزی ندارم
تا بامداد لحظه های با تو بودن
جز نغمه ی مرغ شباویزی ندارم
من وامدار سرزمین اشتیاقم
جز شوق تو در سینه واریزی ندارم
از عشق این رنگین کمان بیکرانها
زیباتر از یک صبح پ...
متن علی معصومی
حضرت مهدی
ای منتقم آل عبا حضرت مهدی
ای حامی خون شهدا حضرت مهدی
مائیم و هواخواهی آن یوسف بازار
همراه و معین الضعفا حضرت مهدی
ای بیرق انصاف و عدالت سر دوشت
ای شوکت آئین خدا حضرت مهدی
تو وارث نوح و ید و بیضای کلیمی
عیسی نفس و قبله نما حضرت...
متن علی معصومی
پائیز ۴
زیباترین رقص درختانی تو پائیز
تصویری از برگ و خیابانی تو پائیز
انگار حرف تازه ای داری برایم!
لبریز عطر خاک و بارانی تو پائیز
رنگ لباست را ببینم! شاد هستی
گویا که می آئی به مهمانی تو پائیز
هوهوی باد و خش خش پای خیالی
رویاترین آهن...
متن علی معصومی
غزه
اگرچه آتش و خون بر سر روی تو می ریزد
غبار غم به روی برج و باروی تو می ریزد
میان نارفیقانت به چشمان خودم دیدم
چه شمشیر خیانت ها به پهلوی تو می ریزد
برای کودکان بی پناهت لای لایی کن
که اشک ماتم از چشم بلا جوی تو می ریزد
کبوتر خانه ای ا...
متن علی معصومی
بیا تو هم
روزی اگر که حوصله داری بیا تو هم
در سایه سار سرو و چناری بیا تو هم
از کوچه باغ مهر و محبت سحرگهی
در جستجوی سیب و اناری بیا تو هم
از کافه های شهر و محل بی خبر نباش
با ما به پای شام و نهاری بیا تو هم
در خلسه های همدلی و دوستی اگر...
متن علی معصومی
آدم نخواهی شد
مرا از یاد خود بردی و از یادم نخواهی شد
معطل در مسیر داده بر بادم نخواهی شد
به خاطر دارم از خاطر فراموشی تو اما
فراموش از طنین نای فریادم نخواهی شد
برو ای خانه ات آباد و با مردم مدارا کن
اسیرم کردی و دلدار و همزادم نخواهی شد
...
متن علی معصومی
زخم بی حساب
دور از تو عمری همدم پیمانه هایم
آتش به جان گوشه میخانه هایم
شمعم که در شب های تار بیقراران
پرتو فشان ساحت پروانه هایم
آن برگ پائیزی که گرم پیج و تابم
آن بوف سرگردان که در ویرانه هایم
درگیر زخم بی حساب نارفیقان
آشفته حال مح...
متن علی معصومی
که چه؟
دل می بری به غمزه و ناز و ادا که چه ؟
هی می کنی مرا به خودت مبتلا که چه؟
با هر نگاه پنجره خمیازه می کشی
تا جای جای جاده ی بی انتها که چه؟
هی رخنه می کنی به دل و تازه می کنی
زخمی که کهنه گشته از آن ماجرا که چه؟
در شهر بی نشانه که ی...
متن علی معصومی
ره توشه باور
با دیدنش دلدادگی از سر گرفتم
حال و هوای برگ نیلوفر گرفتم
در بامداد ساقه ترد خیالش
پبچیدم و دور خودم سنگر گرفتم
چون ذره ایکه جان بگیرد با نسیمی
از روی خاک جاده بال و پر گرفتم
مثل چلیپایی که روی طره هایش
امواجی از دریای پهن...
متن علی معصومی
گرداب مکافات
از که گیرم خبر وقت ملاقاتت را؟
سر بگیرم ره و آئین و مقاماتت
تا مگر بشنوم از پنجره مهر و وفا
مژده در مژده الطاف و عنایاتت را
به کجا رو بکنم تا به تماشا بکشد
قبله گاه نظر و اینهمه آیاتت را؟
روی دوشم بگذارم به تمنای وصال
کوله ...
متن علی معصومی
همسایه خوبی
مرا با خود ببر ای بهترین سرمایه خوبی
رفیق مهربان نام آشنا، همپایه خوبی
کنونکه در کلامت رنگ و بوی زندگی داری
بزن چنگی به تار خسته ات در مایه خوبی
تمام لحظه هایم را دمادم غرق شادی کن
بخوان شعر تری با مصرع آرایه خوبی
بیا تا کو...
متن علی معصومی
ادامه