عرفه
(ترجمانی منظوم از فرازهای ابتدایی دعای عرفه)
ستایش آن خدایی را که بر حکمش دفاعی نیست
اگر چیزی به کس بخشد توان امتناعی نیست
نیابی صنعتِ کس را چو کار بی همانندش
از این رو در سخاوت خالقی پر مهر خوانندش
پدید آورده با نو آوری اجناس گیتی را
به حکمت کرده محکم ساختار ملک هستی را
طلوعی هر کجا باشد نهانی از نگاهش نیست
ودیعه گر نهد با کس دگر بیم تباهش نیست
به هر سازنده پاداشی دهد با فضل و احسانش
قناعتگر غنی گردد به دست لطف و امکانش
شود مستوجب رحمت هر آنکس نزد او نالد
خدا از ابر رحمت سودها بر خلق می بارد
کتاب کامل و رخشنده ای از نور نازل کرد
شنید آوا و نجوای نهانی را که هر دل کرد
خداوندی که با لطفش بلا را دور می سازد
مقام و ارزش هر رتبه ای را جور می سازد
خدائیکه به هم کوبنده گردن فرازان است
نباشد هیچ معبودی جز او یکتا و یزدان است
شنیدار است و می بیند تمامی را به زیبایی
به لطف خویش اگاه و توان دارد به هر کاری
الهی رغبتی دارم به سمت و سوی والایت
گواهم بر خداوندی و اصل ذات یکتایت
به این اقرار دارم که توئی پروردگار من
بسویت باز خواهد گشت اصل و کار و بار من
تو پیش از آنکه یاد آرد کسی بود و نبودم را
به نعمت کرده ای آغاز سرفصل وجودم را
ز خاکم آفریدی و سپس در صلب جا کردی
مرا از قید و بند روزگارانم رها کردی
گذشته روزها و قرن های پیش از آن بودم
بسی کوچنده صلب و رَحِم در هر زمان بودم
مرا از باب مهر و لطف و بخشش رحمت آوردی
که در عهد حکومت های کافر در نیاوردی
هم آنانی که پیمان را ز دوش خود رها کردند
قدم در راه تکذیب رسولان شما کردند
ولی روزی مرا مهمان روی این زمین کردی
که جانم را سرای پرتو نور مبین کردی
مرا در عرصه بزم جهان نشو و نما دادی
و حتی پیش از آن زیباییِ مهر و صفا دادی
میان نطفه ای آخر وجودم را بها دادی
بتاریکی پوست و گوشت و خون بسته جادادی
مرا در خلقت خود شاهد و ناظر نگرداندی
در انجام کمی از کار هم حاضر نگرداندی
سپس بر پایه دانش که تقدیر هدایت شد
ZibaMatn.IR