زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
علی معصومی (تعدادی از سروده های بعد از ۱۳۹۹)
این صفحه تعدادی از شعرهای سروده شده از سال ۱۳۹۹ اینجانب را شامل است.امیدوارم با خواندن این آثار حال دلتان بهتر شود.
ریشه در خاک
ریشه در خاکم ولی زخم تبر دارد دلم
سیب سرخی در کنار نیشتر دارد دلم
تا بهار از آسمان این حوالی سر کشد
صد زمستان قصه خون جگر دارد دلم
چون سپیدار بلندی لابلای شاخه ها
حال و روز ساقه خم تا کمر دارد دلم
سال های سال روئید از کنارم...
متن شعر
طعم تو
بگذار این دیوانه بی چون و چرا باشد
بگذار دائم در همین حال و هوا باشد
وقتیکه همراه نسیمی نغمه میخوانی
بگذار گیسوی پر از عطرت رها باشد
زورق نشین موج موج آرزو ها باش
بگذار این دریا تمامش سهم ما باشد
با من بمان رویائی از امیدواری شو
...
متن شعر
💠 ۱
تا فرصت عمر آدمی کوتاه است
شادی و غم زمانه اش گه گاه است
می داند اگر چه باید از اینجا رفت
این اشرف مخلوق چنین خودخواه است!
💠 ۲
آن قطره که با برگ گلی شبنم شد
هر غنچه که بر داغ دلی مرهم شد
گلنغمه ی بلبلی که خود همدم شد
دُردانه ی عشق ...
متن شعر
♧ ۱
شراب خون دل دادی که خوردم
به دوشم بار غم دادی که بردم
فقط درگیر دارم با خودم که
چرا با اینهمه ماتم نمردم؟!
♧ ۲
برو اسفند سالی خوش بیاور
گپ و گفت و مجالی خوش بیاور
گلویم پاره شد از بس که گفتم
از این پس حس و حالی خوش بیاور!
♧ ۳
ت...
متن شعر
مهرگیاه
گوئی دلم به سینه ندا می دهد مرا
روزی غمت به باد فنا می دهد مرا
در امتداد رهگذر توتیایی ات
چون به اوج سها می دهد مرا
روزی اسیر زلف کمند تو میشوم
همچون بشارتیکه صبا می دهد مرا
رنجور درد و غصه ایام کی شوم؟
چشمت به یک اشاره دوا می د...
متن شعر
نوروز
برخیز با باد سحر همراه باشیم
از عطر گل بوی چمن آگاه باشیم
پرگشته حجم کوچه از بوی اقاقی
تا شاهد این لحظه خودخواه باشیم
وقتی جهان سردرگم خط عبورست
بهتر که ما هم عابری گمراه باشیم
ما که اسیر پنجه های روزگاریم
دیوانه این خلسه کوتاه ...
متن شعر
همیشه در جریانی
بهار پشت در است و دلم به دنبالت
بیا که از تو بپرسم دوباره احوالت
فدای تو بشوم، حال ما چه میپرسی
که مانده در طلب اشتیاق هر سالت
دوباره خاطره سبزه و گل و باران
نسیم صبح پگاه و شکوفه شالت
بگیر دست مرا ای طراوت هستی
در انح...
متن شعر
عاقل باش
کنار هر که می گردی رفیق و یار و یکدل باش
چنان آئینه ای در پیش چشمان مقابل باش
جهان جای مکافات فریب و مکر و تزویر است
تو هم یک صحفه ای از دفتر حل المسائل باش
نکردی باخودت تدبیر آرام و قرارت را ؟
به تو تا کی بگویم ؟ ای دل دیوانه عا...
متن شعر
ریشه در خاک
ریشه در خاکم ولی زخم تبر دارد دلم
سیب سرخی در کنار نیشتر دارد دلم
تا بهار از آسمان این حوالی سر کشد
صد زمستان قصه خون جگر دارد دلم
چون سپیدار بلندی لابلای شاخه ها
حال و روز ساقه خم تا کمر دارد دلم
سال های سال روئید از ...
متن شعر
نبض اشتیاق
چندی ترانه می شوم و دم نمی زنم
حرف از وجود عالم و آدم نمی زنم
این خلسه را که حاصل ایام باور است
با خاطرات غیر تو بر هم نمی زنم
وقتی تمام پنجره ها سمت آرزوست
سنگی به سینه از سر ماتم نمی زنم
گاهی که رعشه می زنی ام با نبودت
حر...
متن شعر
عاقل باش
کنار هر که می گردی رفیق و یار و یکدل باش
چنان آئینه ای در پیش چشمان مقابل باش
جهان جای مکافات فریب و مکر و تزویر است
تو هم یک صحفه ای از دفتر حل المسائل باش
نکردی باخودت تدبیر آرام و قرارت را ؟
به تو تا کی بگویم ؟ ای دل دیوانه عا...
متن شعر
همیشه در جریانی
بهار پشت در است و دلم به دنبالت
بیا که از تو بپرسم دوباره احوالت
فدای تو بشوم، حال ما چه میپرسی
که مانده در طلب اشتیاق هر سالت
دوباره خاطره سبزه و گل و باران
نسیم صبح پگاه و شکوفه شالت
بگیر دست مرا ای طراوت هستی
در آسم...
متن شعر
مسیر جاده
به دوش خسته ام بگذار سر را
بخوان با من تب و تابی دگر را
تو خوبی مثل باران بهاری
که می فهمد غم گل های تر را
تماشا می کند سرشاخه ها را
مداوا می کند زخم تبر را
نگارا! در حضور ماه تابان
به رسم خود مهیا کن سحر را
بیا تا ...
متن شعر
طراوت باران
(میلاد منجی عالم بشریت )
تو می رسی و جهان را قرار خواهی داد
به دشت و کوه و بیابان بهار خواهی داد
طلای ناب وجودت چه برکتی دارد !
به کیمیای محبت عیار خواهی داد
نگاه چشم و جمال تو غرق زیباییست
به دست این همه آئینه کار خواهی د...
متن شعر
سهم ما
نقش آیینه ی دل را خط و خال نظری
کاش میشد که غم از خاطر ما هم ببری
گرچه در چنته دنیا به جز از کینه نبود
هیچکس را نرسد سهمی از آن بیشتری
لب این بام پر از نغمه شوریده چه بود؟
غیر از آواز به جا مانده و یک مشت پری
میخرم ناز تو را ا...
متن شعر
حماسه درد
همیشه بر سر عهدی نبسته میمانم
کتاب خاطره را نانوشته میخوانم
میان جنگل شرجی به خوبی باران
اسیر جاذبه های نسیم و گیلانم
مرا به مرز جنون می بری برای چه
سر چه داری از این روزگان ویلانم
چگونه پر بکشم سمت آسمانت را
منی که ساکن جغ...
متن شعر
تا کی؟
برای آمدنت هی دعا کنم تا کی
بهای دِین خودم را ادا کنم تا کی
برای اینکه به شادی ببینمت روزی
هزار غصه و غم رو نما کنم تا کی
نمی رسد خبری از تو و نمی دانم
به شوق دیدن تو دیده وا کنم تا کی
سحر نمی شود و گیج بامدادانم
تمام وسعت شب را ...
متن شعر
نیاندازد
بگو تا غمزه هایت شعله در جانم نیاندازد
ترک در خلسه های شک و ایمانم نیاندازد
اگر دستی نمی گیرد به سمت مشرق امید
از این ره کوره های سرد و پیجانم نیاندازد
اگر مهرت به روی آتشی آبی نمی پاشد
شرار اخگری در قلب سوزانم نیاندازد
بگو تا...
متن شعر
رسول الله
از این پس پیک رب العالمین هستی رسوالله
بلند آوازه ی روی زمین هستی رسوالله
خدایت داده پیغام رسالت را که ای جانان
حبیب الله و ختم المرسلین هستی رسوالله
بخوان با نام بسم الله رحمن الرحیمی که
به درگاه بلندش نازنین هستی رسوالله
...
متن شعر
موسی ابن جعفر(ع)
تا میله ی قفس غزلستانی از پر است
پرواز هر پرنده تمنای اخر است
زندان به سجده های شبش غبطه میخورد
دیوار خسته منتظر دست لاغر است
خورشید اگر به فکر طلوعی دوباره نیست
در سایه سار حضرت موسی ابن جعفر است
باران بهانه کی کن...
متن علی معصومی
ندیدی
انگار پریشان شدنم را تو ندیدی
بی تابی باران شدنم را تو ندیدی
لیلاتر از آنی که به پیش تو بنالم
مجنون بیابان شدنم را تو ندیدی
هر بار سر کوچه سراغ از تو گرفتم
ویلان خیابان شدنم را تو ندیدی
گفتی که گرانست تماشای محبت
ناچاری و ارزان ...
متن علی معصومی
ساحت باران
از عشق مگر چیز کمی خواسته بودیم
یا آنکه بهشت و ارمی خواسته بودیم؟
دلدادگی و مهر و محبت به میان بود
مستانکی و جام جمی خواسته بودیم
این کبکبه ی چرخ پر آشوب کجا بود!
وقتیکه فقط آه و دمی خواسته بودیم
صد کوچه ی آوارگی و حسرت ...
متن علی معصومی
نای ارغنون
جان فدای دلی که خون باشد به سر داری از جنون باشد
از غم و رنج خود فزون باشد همدم نای ارغنون باشد
شب نشین ترانه ها گردد قصه گوی بهانه ها گردد
رونق آشیانه ها گردد جرعه ی جام لاله گون باشد
جان فدای دلی که هشیار و عاشق و بیقرار و ...
متن شعر
کوپه های قطار
در آن قفس که امیدی به اوج بال و پری نیست
به غیر نغمه ی حسرت نشانه ی دگری نیست
غم است و خوف رنج و بلا و هزاره ی محنت
دمی که شامل نور و طلیعه ی سحری نیست
به نای خفته دلانی که شوق نغمه ندارند
به جز ترانه ی درد و صدای کور و کری ...
متن شعر
محبت
بنواز سری را سر بازوی محبت
بگذار دلت را به ترازوی محبت
یکبار که از قرعه قسمت خبری شد
بسیار بخوان نغمه به پهلوی محبت
هربار که دلتنگ بهاران شدی ای جان
بسپار دلت را به پرستوی محبت
یکروز از این عمر گران فرصت اگر بود
بنشین به تماشای سر ...
متن شعر
دق می کنم
روز و شب آوای هق هق می کنم
شکوه از دست دقایق می کنم
لا به لای خلسه تنهایی ام
قصه ها با صبح صادق می کنم
بعد از این خود را برای خاطرت
خوار و بد نام خلایق می کنم
بس که دنبال تو ویلان میشوم
عاقبت از عشق تو دق می کنم
داغ ...
متن شعر
یا علی ع
یا علی! همراه خوبان یار محرومان تویی
سَمبل دیرینه ی راه خدا جویان تویی
تا کویرستان حسرت بغض خود را وا کند
سایه ی ابر بهار و گوهر باران تویی
ای تمام حق عیان در پرتو سیمای تو
دلبری، شیرین بیانی، چشمه ایمان تویی
کشتی مهر و عدالت...
متن شعر
ای شاه نجف
در خَم عشق تو افتاده ام ای شاه نجف
به کرامات تو دل داده ام ای شاه نجف
مصرع نام تو در بانگ اذانم جاری است
که تویی سرور آزاده ام ای شاه نحف
چشمه ی کوثر جوشان پر از مهر و صفا
تشنه ی ناب ترین باده ام ای شاه نجف
سمت راه تو و ...
متن شعر
از دست رفت
دیر جنبیدی عزیز من قرار از دست رفت
فرصت سرمستی و بوس و کنار از دست
زخم کاری را مداوا سرسری کردن چه سود
نوشدارویی نیاوردی و کار از دست رفت
بعد عمری جانفشانی ها به پای دوستان
در کمال نارفیقی ها قمار از دست رفت
آن که فریاد انالعا...
متن علی معصومی
شعله عالم افروزم
من عابر پس کوچه های سرد هر روزم
آواره ی شهر خزان از فصل نوروزم
شب تا سحر گرد چراغ لاله می ریزد
خاکستر پروانه های مست خودسوزم
زانو زدم عمری به پای نرگس مستی
تا توشه ای را در تماشایش بیاندوزم
دیوانه و دلبسته ی دُردان...
متن شعر
ادامه