چهارشنبه , ۱۴ آذر ۱۴۰۳
آرام منیبی تو دل آرام نگیرد...
چشمان تو چشمه ی امیدست...
میگما دلبرمن دلم ضعف میره برا تاریکی شب چشمات...
خاص ترین عشق زندگیم خیلی میخوامت...
جای تو در جان من است عشق جان...
میخواهمش آنقدر که در وصف نگنجد ......
آغوشت فصل نمی شناسدهمیشه گرم است......
قدرت آفرینش خدا یعنی تو...
ناز کن، ناز، که نازت به جهان می ارزد ️️️...
عاشقم بر نام جان آرام تو...
حتی اگه پیر هم بشی دوستت دارم...
چشمات خلاصه ی دنیاس...
منو هیچکی نمیفهمه جز تو ی نفر......
من تو را با یک دنیا امید و آرزودوست دارم...
پادشاه من باشمن زن رویاهات میشم......
عشق دلم؛ عاشقتم...
مست بوی موهای خوشگلتم دلبر...
خمار چشماتم...
تو چه کردی که دلم این همه خواهان تو شد...
خوش شانسم که تو رو توی زندگیم دارم...
تو شدی دلیل اینکه فراموش میکنم دردامو...
من فقط و فقط دلم تو رو میخواد...
پرچم عشق همین گوشه ی پیراهن توست...
جانم تو بخند که آرام شوم...
با لبخند تو آسونه تحمل کردن سختی...
تقدیر چنین میخواست آرامش من باشی...
با تو خوشبخت ترین عاشق تاریخ منم...
فقط تویی که تو خاطرمی...
در جریانی که؟یه دل دارم ،اونم تو بردی...
نذر کردم برا رسیدن به تو...
و در معراجِ آغوشت،پر از حالِ خوشایندم......
بوی تنت ماندگارترین عطر هست...
آینه چیه؟بیا من نگات کنماز خوشگلیات بگم!...
تا عمر دارم عاشقتم......
هر چی نگات میکنم مگه سیر میشم ازت؟...
هرچیزی در جایش زیباستمثل من در بغلت...
تو دلبر و دلخواه منی...
کلا سیستمت جوریه کهآدم دلش میخواد فدات شه...
درگیرِ یک نگاهِ تو شد روزگار من...
هر جارو بگردمباز پایتخت قلبمتویی.....
چشام میخکوب خنده هاته...
تو تا همیشه تو قلب من بمون...
در این آشفته بازارتو جنس مرغوب منی...
همه ی حسای خوب خلاصه میشه تو بغل تو...
تُنیمه ی جان منیعمر منی،حق منی،سهم منی...
معنی “با تو بودن” برای من “به سلطنت رسیدن” است....
چه قدر در کنار تو مغرورم...
چه بخواهی چه نخواهی به تو می اندیشم.. ....
دل را به مهرت وعده دادم......
از دل همه را تکانده ام الا تو...