متن چشمان تو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات چشمان تو
»به چشمِ مردم این شهر،
شاید
خوبم،
یا که
بد…
چه فرقی می‌کند؟
»آن‌که باید قضاوت کندم،
چشمانِ توست…
صبح است و باز دنبال چشمان تو می گردم
می‌نویسی صبح بخیر ، میگفتی چه ها که نمی کردم
در وصف تو نوشتن جانا کار ساده ای نیست نه
زمین و خورشید و ماه به درک من که دور تو می گردم
دنبال بهانه میگشتم برای زندگی،
تا اینکه چشمان تو را دیدم.
چشمان تو بهترین بهانه است برای زندگی کردن.
چشمان تو بهترین بهانه است برای زنده ماندن.
زادگاه قلب من چشمان توست،
غیر از این باشد، دروغی بیش نیست.
چشمان تو..،
آغازگر حیات ما بود.همین...
ای تو پنهانی ترین عشق جهان
عاشقت میمانم
نه تو میمانی نه من
شاید این شعر شود
شاهد قصه ی ما
شاید این عشق ممنوع باشد
من ولی تا ته دنیا تو را میخواهم
ای تو پنهان در من
چشمانم همه تو
هر طرف مینگرم
نقش زیبای تو را میبینم...
در دلم خانه ی دلتنگی بنا کرد، چشم تو.
کاش میدونست چشماش شده همه دنیام.
زمانی که نگاهت از شیطنت برق میزند
گویی زندگی در رگ هایم جریان می یابد
به راستی معجزه همین جاست در نگاه تو...
تمام دلتنگی های من، تقصیر چشمان توست.
تو شدی یک قسمت از شعر های من
نه فقط در شعر ،حتی تو شدی بخشی ز من
و من چنان به تو گیرَم
که رَدِ چَشمِ سیاهت؛
ذغال کرده خرمنِ جانَم.
به یاد پدرم.
چشمان تو برده دل و دین و همه دنیایم را.
مثل یک ماهی گلی در تنگنای این قفس
سال من بی چشم دریایی تو آغاز شد
گویی تمام دریاهای جهان به چشمان تو میریزند
و من آخرین غرقه ی این اقیانوس آبی ام…
چه ها کردی تو با این قلب دیوانه.
که جز چشمان تو چیزی نمی بیند.
میِکشد هر شب مرا چشمان تو...
تا به سر حد جنون...
چای را خیلی دوست دارم و قهوه را کمی
هردو را جلویم میگذاری
و من قهوه را انتخاب میکنم که رنگ چشمان توست
لب و لوچه فنجان چای آویزان میشود
دو دانه انگور،
دو پیک شراب شیراز است --
چشمان تو!
شعر: صالح بیچار
ترجمه: زانا کوردستانی
دو گل نرگس،
از بهار به جای مانده اند --
چشمان تو!
شعر: صالح بیچار
ترجمه: زانا کوردستانی
