شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
درد امروز من از فردایست کامید طلوعش نیست...
چه کسی حرف مرا / درد مرا باور کرد؟ تو ...بیا با من باش...
آن طبیبی که مرا دید در گوشم گفت درد تو دوری یار است به آن عادت کن...
آرزو دارم بفهمی درد راتلخی برخورد های سرد را...
درد دارد همیشه دل کندندرد دارد تمام پایان ها...
هم دردی و هم دوای دردی...
جلو من از درد حرف نزن.زندگی من پر از لجبازی های بین من و خداست......
دلتنگی مثل یه چاقوی کند میمونه نمیبره ولی خیلی درد داره......
تقدیرمن این استڪه با درد بسازماز این دل نامرددلی مرد بسازم......