پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تکه ای از روحم خیلی درد می کند !آنجایش که ؛پر بود از شیطنت های دخترانه...دلم برای خودم تنگ شده...من خیلی وقت است بچگی نکرده ام...
کسی که از من گذشتمی خواهد با یک نفر ادامه دهدیا با صد نفر!!!چیزی که او را مهم می کردعلاقه و تعهدش ب من بود!بدونن این هاهمه را ببه یک چشم می بینم...!...
آبان هم که رسیدبا کوله باری پر از باد و باران و برگ هایِ نارنجی .با حال و هوایِ دلبرانه ای ، که آدم را ناخودآگاه ، شیفته و عاشق می کند .با لطافتِ کم نظیری ، که خیابان ها را آماده می کند برایِ قدم زدن .درختان ، مهیایِ یک تغییر شده اند ، و تغییر ، بارزترین نشانه ی تکامل است .آسمان ، خودش را آماده کرده تا تمامِ دردهایِ ته نشین شده اش را ببارد ، و زمین ، برایِ بی قراری هایش ، آغوش وا کرده .کاش ، همراهِ برگ هایِ خشکِ پاییز ، تمامِ کینه و د...
دلگیر نباش از تنهایی ات ؛ وقتی که داری قله ی آرزوهای خودت را فتح می کنی ،دلگیر نباش از این که هرچه بالاتر می روی و از زمین و تکرارها ، فاصله می گیری ؛ دوستانت کمتر می شوند ، درست شبیه به عقابی که هرچه بیشتر اوج می گیرد و به ارتفاعاتِ دست نخورده می رسد ؛ تنهاتر می شود ...دلگیر نباش ، که این خاصیتِ پرواز است ،مسیرت را ادامه بده و فراموش نکن که برنده ؛ همیشه تنهاست ......
من نباشم چه کسیجای مرا می گیرد؟گاهی از تلخی این فکربه هم می ریزم......
پنجشنبه ها اگر دلت گرفتخودت را بردار وبزن به قلب جاده!نفسی عمیق بکشبیخیال تمام دغدغه ها..پنجشنبه هایک دل خوش میخواهدو یک لیوان چای داغهمین!...