پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ای شکوه بی کران اندوه من !آسمان ، دریای جنگل ، کوه من !گم شدی ای نیمه ی سیب دلمای منِ من ! ای تمام روح من !......
دل داده ام بر بادبر هر چه بادا باد......
بوی بهشت می شِنوم از صدای تونازکتر از گل است، گلِ گونه های توای در طنین نبض تو آهنگ قلب منای بوی هرچه گل، نفس آشنای توای صورت تو آیه و آیینه خداحقا که هیچ نقص ندارد خدای توصد کهکشانْ ستاره و هفت آسمانْ حریرآورده ام که فرش کنم زیر پای توچیزی عزیز تر ز تمام دلم نبودای پاره دلم٬ که بریزم به پای توامروز تکیه گاه تو آغوش گرم منفردا عصای خستگی ام شانه های تودر خاک هم دلم به هوای تو می تپدچیزی کم از بهشت ندارد هوای ...
گاهی خیال میکنم از من بریده ای!بهتر ز من برای دلت برگزیده ای!از خود سوال میکنم آیا چه کرده ام؟در فکر فرو می روم از من چه دیده ای؟فرصت نمیدهی که کمی درد دل کنم!گویا از این نمونه مکرر شنیده ای!از من عبور میکنی و دم نمیزنیتنها دلم خوش است که شاید ندیده ای!یک روز می رسد که در آغوش گیرمت!هرگز بعید نیست، خدا را چه دیده ای!...
ای حُسن یوسف دکمه ی پیراهن تودل می شکوفد گل به گل از دامن توجز در هوای تو مرا سیر و سفر نیستگلگشت من دیدار سرو و سوسن توآغاز فروردینِ چشمت، مشهد منشیرازِ من، اردیبهشت دامن توهر اصفهان ابرویت نصف جهانمخرمای خوزستانِ من خندیدن تومن جز برای تو نمی خواهم خودم راای از همه من های من بهتر، منِ توهر چیز و هر کس رو به سویی در نمازندای چشم های من، نماز دیدن تو!حیران و سرگردانِ چشمت تا ابد بادمنظومه ی دل بر مدار روشنِ ت...
سر به زیر و ساکت و بی دست و پا می رفت دل یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد...
وحشت از عشق که نه !ترس ما فاصله هاستوحشت از غصه که نه !ترس ما خاتمه هاستترس بیهوده نداریم ! صحبت از خاطره هاستصحبت از کشتن ناخواسته ی عاطفه هاستکوله باریست پر از هیچ که بر شانه ی ماستگله از دست کسی نیست !که مقصر دل دیوانه ماست....
صبح از سفر سخت زمان می آید زآنسوی زمین و آسمان می آید شب را به فراسوی زمین رانده به خشم صبحی که نفس نفس زنان می آید...
جرمم این است : من خودم هستم !...