پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تنگه دلم واسه کوچه مون بچه محله و خونه مونواسه وسطی و قایم موشکتو زنگایِ تفریحِ مدرسه مونتنگه دلم واسه مهمونیازخمِ تنم بعدِ شیطونیاذوقِ شکستنِ قلک پولنصف جهان و بریونیاشکاش میشد برگردیم قدیماکاش می شد در رفت از تقویما...._برشی از ترانه...
نصف جهان که نه به دل تمام جهانی تواِی اصفهان ترین حالت اصفهان (سلام)ارس آرامی...
یک شخص انگلیسی زبان ، به کسب و کار میگه بیزینس . اما یک اصفهانی وقتی میخواد بگه که اسبش زین نداره میگه بی زینس ....
نصف جهان که نه به دل تمام جهانی توای اصفهان ترین حالت اصفهان کجایی؟ارس آرامی...
ای حُسن یوسف دکمه ی پیراهن تودل می شکوفد گل به گل از دامن توجز در هوای تو مرا سیر و سفر نیستگلگشت من دیدار سرو و سوسن توآغاز فروردینِ چشمت، مشهد منشیرازِ من، اردیبهشت دامن توهر اصفهان ابرویت نصف جهانمخرمای خوزستانِ من خندیدن تومن جز برای تو نمی خواهم خودم راای از همه من های من بهتر، منِ توهر چیز و هر کس رو به سویی در نمازندای چشم های من، نماز دیدن تو!حیران و سرگردانِ چشمت تا ابد بادمنظومه ی دل بر مدار روشنِ ت...
ای هنری مرد هنر آفرینسایه خیر هنرت بر زمیندر مثل هستی که به حسن نظرریزد از انگشت تو چندین هنرچوب به دست تو زبان باز کردرویش زیباتری آغاز کرداره مویی گرت افتد به دستکار تو بر تخته، منبّت شده استمرد قلمزن که هنر کار اوشهر پر از گرمی بازار اوهوش ربا، پر ثمره و دل پذیرکاشی و انگشتری و بادگیردر هنر و صنعت، هم داستانشهر تو و مشهد و یزد، اصفهانخاک هنرپرور ایران زمینبر تو و بر صنعت تو آفرین...
سلام بر اصفهانشهر خلاق علم و صنعت و هنرشهر جهانی صنایع دستی و درود بر هنرمندان پر افتخار عرصه هنر صنعت دست.این شهر همیشه جاودان و سرافراز که هر هنرمندش دنیائی از هنر است و گرامی باد روز جهانی صنایع دستی...
اصفهانباآنهمهوسعتشدهنصفجهانیکوجبقدداریوکلجهانمگشتهای...
اصفهان با آن همه وسعت شده نصف جهانیک وجب قد داری و کل جهانم گشته ای...
شکست آینه و شمعدان ترک برداشتخبر چه بود که نصف جهان ترک برداشتخبر رسید به تالار کاخ هشت بهشتغرور آینهها ناگهان ترک برداشتخبر شبانه به بازار قیصریه رسیدشکوه و هیبت نقش جهان ترک برداشتخبر رسید هراسان به گوش مسجد شاهصلات ظهر صدای اذان ترک برداشتخبر چه بود که بغض غلیظ قلیانهاشکست و خنده شاه جوان ترک برداشتخبر دروغ نبود و درست بود و درشتچنان که آینه آسمان ترک برداشت:سی و سه پل وسط خاکها و ...
چشمانت زبان زدند شبیه لاهیجان و چایش/ اصفهان و پولکش/ساوه با انارهای قرمزش/مازندران و شالیزارهایش/قم و آن سوهان های حاجی و پسرانش همیشه خاص بوده ای خدا کند بمانی...
روز و شب با خودت نرو هی وربا تو هستم ، بله ، شما ... دختر قلب تو گرچه واقعا پاک است!خواهرم خوشگلی خطرناک است با چنان تیپ و این چنین ترکیبصورتی مثل کاغذ تذهیب ، وقتی از خانه می زنی بیرونمرد صدساله می شود دل خون! متلک بشنوی تو از حالااز جوان های بی سر و بی پا آن یکی با دروغ و صد نیرنگمی دهد وعده های خوب و قشنگ دیگری گویدت که جانی توگز شیرین اصفهانی تو ! پیرمردی یواش...