پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
یک روز از من خواهی پرسید:کدام برایم مهم تر است: زندگی خودم یا زندگی تو؟و من جواب خواهم داد: زندگی خودم!تو من را رها خواهی کرد زیرا نمی دانیتمام زندگی من هستی …...
دوستت دارمو این یعنی گلوله مرا نمی کشد مگر تو شلیکش کرده باشی یعنی شبی که خوابت را نبینم کابوس دیده ام یعنی دست تو که نباشد نمی دانم با دستانم چه کنم......
درِ قلبِ من بسته بود تو از کدام در وارد شدی؟...
نزار قبانی:از حیرانی و سکوتم غمگین نشو و گمان نبر که میان من و تو چیزی عوض شده ؛ آن گاه که نمی گویم دوستت می دارم ، یعنی که دوست ترت می دارم ......
مرا برای روز مبادا کنار بگذار!مثل مسافرخانه ای متروکه امدر جاده ای سوت و کوریک روزخسته از راه می رسی وجز آغوش منبرایت پناهی نیست...
خدایا ؛فقط تو امیدی گرم در دل های نا امید هستی.رحمان شاهسواری کینگ...
«یا قلیل الکلام... لو أعلمک أن کلامک راحتی بتکثر حکی؟»ای کم حرفِ من... اگر بگویمت که کلامت آرامِ من ا ست، بیشتر حرف میزنی؟️:)...
آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشمکه همین دوست داشتن زیباست...
چون دوستت دارمراهی پیدا خواهم کرد تا نور زندگی تو باشم،حتی اگر در تاریک ترین و دلگیرترین حال خود باشم._جسیکا کاتوف...
اگر باد هم خاکم را ببرد و هیچ بشوم باز هم دوستت دارم.-برشی از نامه فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان...
سه کبریت ، یک به یک در شب روشن شداولی برای دیدن تمامی صورت تودومی برای دیدن چشمانتسومی برای دیدن لبانتو بعد تاریکی غلیظ برای اینکهبه خاطر بسپرم همه رازمانی که تو را در میان بازوانم گرفته ام...
مأیوس می بوسمت. ناتوان از کنده شدن از تو. ناتوان از کنده شدن از زمینی که تو در آن نفس می کشی. به اُمید دیداری زود، خیلی زود، عشق من.-برشی از نامه های عاشقانه آلبر کامو به ماریا کاسارس (خطاب به عشق)...
کمی آغوش تعارف کن من دلتنگیِ محضم...
تزر اوزلو:زود بیا ؛تو اگر نباشیمن دیگر هیچ کس را نخواهم دید .که من بیشتر و طولانى تر از همهتو را باور کرده ام ......
بهش مثل علیرضا اسفندیاری بگید:هر چه دورتر می شویمن؛عاشق تر می شوم.و هر چه نزدیک تر می آییبی تاب تر می شوم.گویی عاشق که باشیدور یا نزدیکفرقی ندارد.حتی اندک یاد توکافیستبرای بی تاب بودن....
هربار که نگاهت می کنم؛جمله ای آشنا ، به ذهنم خطور می کند؛در این سرزمین، هنوز چیزی هست کهارزش زندگی کردن دارد......
دوست دارم:مثل شاهین که می گه:“ با لبات فاتحه ی هر غمیو می خونم، من به آرامش وحشی چشات مدیونم.”یا مثل سورنا که می گه: “ من عاشق چشماتم، ماتم، ماتم، ماتم.یا مثل کوروش که می گه:شاید تلخ و بی مزه ولی مست چشاتمیا مثل هیدن که می گه:«زیباتر از منی،از خودم میگذرم...
من عاشق نیستم!فقط گاهی حرف تو که میشوددلم مثل اینکه تب کند گرم و سرد می شود توی سینه ام چنگ می زند آب می شود...
تو انتخاب من نبودی؛سرنوشتم بودی،تنها انگیزه ماندنم در این زندگی بی اعتبار....
زیر لب گفتم دوستت دارممی دانستم که از این فاصله صدایم را نمی شنودبا خودم گفتم شاید نباید به این سفر میرفتمشاید نباید از او دور میشدم. پس از تو جوجو مویز...
آیٰا شک داری که ،بخشی از وجود منی ؟!من از چشمان تو آتش را دزدیدم و مهم ترین انقلاب ها را رقم زدم ،تو ماهی هستی که در آب حیٰاتِ من‹ شنا می کنی . .تو مٰاهی هستی که هر شب از پنجره کلمٰات من طلوع می کنی . .تو بزرگترین فتح در میٰان فتوحٰاتِ منی !تو ، آخرین وطنی که در آن زاده شدم ودر آن دفن خواهم شد💙′🔓: )! ›...
آخرش یک نفر از راه میرسد که بودنش جبرانِ تمام نبودن هاست....
گابریل گارسیا مارکز:اگر روزی برآن شدی که بگریزیدر این که مرا صدا بزنیهیچ درنگ مکن!قول نمی دهم از تو بخواهم که بمانیولی می توانم با تو بگریزم......
نوشت نیازم به تومثل نیازم به هواستهمین قدر ساده و حیاتیاین و که فهمیدیعشقم رو لمس خواهی کرد......
من زمین زیر پایش را دوست دارمهوای بالای سرش راهر چیزی را که او به آن دست می زندهر کلمه ای را که به زبان می آوردهمه ی حالت هایش را دوست دارمهمه ی کارهایش راخلاصه سر تا پایش را دوست دارم..._امیلی برونته...
محبوبِ من ...!تمام چیزی که ؛ذهنم را مشغول کرده این است:که حال تو ،و حالِ چشم هایت خوب باشد...!...
از نامه های نیما یوشیجشب ۱۱ اردیبهشت ۱۳۰۵به عالیه عزیزمموج های دریا که در وقت طلوع ماه و خورشید اینقدر قشنگ و برازنده است، کی توانسته است به آن اعتماد کند و روی آن بیفتد؟ ولی کوه محکم، اگرچه به ظاهر خشن است، تمام گل ها روی آن قرار گرفته اند.- بیا! بیا! روی قلب من قرار بگیر!...