متن عاشقانه کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه کوتاه
مینویسم تا بماند یادگار
تا بگویم یاد باد آن روزگار
مرا در شب بازوانت سفر ده
بیپروا، بیمرز، بیسایه
تا تمام من،
تمامِ تو شود
و بعد… هیچ
تن تو منطقه مین و لبم سربازیست
که جوان است و به سر شوق شهادت دارد
تا ڪے بـہ בلم حسرت בیـבار تو مانـב،
تا ڪے نگهم چشم بـہ راہ تو بمانـב.
هر لحظه؛ نو به نو
موجی نو میگیرد
قاموس احساسم
سرایش ترانهی ناب نگاهت را
خود را
به خواب زده احساسم
شاید
که رویایت را
ببیند!
از مشرق نبض احساست
طلوع مهر را
به نظاره مینشینم
حسّ خوبی دارد
پیوستهی گلبوسههایت
آرامشِ اعصابم را
میجوید احساسم
عطرِ بابونهی آغوشت را
با امید رسیدن به آرامش
چترِ دستانت را
سایهسارم کن
تا احساسم
رها گردد
از دستِ باران دلتنگی!
اگر دستم به دامانت برسد
از عشقی لبریزت خواهم کرد
که همواره
به احساسم
دست داده است!
دریای امیدی تو برای دلِ خسته
نگذار که در ساحلت ای یار بمیرم
ای کاش که گرمم کنی از مهرِ محبّت
تا با تبِ گلبوسهی چون نار بمیرم
در قابِ سپیدِ جان
تصویرِ تو را دیدم
روحم به تپش افتاد
از واکنشِ احساس
مانندِ رگِ خونی
جاری شدهای در جان
مانندِ رگِ آبی
دادی به دلم صد یاس
شادی جاودانهای دارم
به وسعت اقیانوس
وقتیکه صبحهایم
کنار ساحل چشمهایت
بخیر میشود
این پاییز ؛
تو را کم دارد برای قدم زدن
وگرنه من آدم خانه نشینی نیستم....
پایان نـבارב בلتنگے هاے تو،
هر شب با نبوבنت بیش از حـב میشوב.
باچشم خوددیدم
آدَمی میتواند شَفای آدمیباشد
ماهِمن:))