متن یاد تو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات یاد تو
محبوب دل تنهای من،
چه بگویم؟ ماه از لبخند زیبا و هلال صورتت حسود شده است،
و آهو از چشمانت به زمین و زمان شکایت میکند.
ستارهها هر شب در آسمان به دنبال رد نگاهت میگردند،
و رودخانهها از شوق شنیدن صدای تو بیقرارتر از همیشه جاریاند.
خانهات آباد، ای...
در کوچهی بیپایانِ شب
صدای قدمهایت
مثل بارانِ گمشده
بر شانههای خستهام نمیبارد...
ماه،
چون چراغی خاموش
به یاد تو میلرزد
و من،
در سکوتِ بیپناهی
به سایهی خالیِ دستهایت
پناه میبرم...
دو چشم تو
دو ستارهی خستهاند
که در بالشِ شب
میدرخشند آرام.
لبخندت
نسیمیست
که بوی بهشت را
از لابهلای شاخههای خشک
به سینهام میآورد.
ای نشسته در سمت چپِ سینهام،
یادت
چون رودخانهای بیپایان
در تاریکی جاریست.
دلم تنگ شده است…
مثل ماهی برای دریا ...
مثل پرنده برای پرواز..
تنگ تر از باغچه که به باران می اندیشد
عشق تو،
مثل نفسِ گرمی است
که در حنجره ی یخزدهٔ صبح جاری میشود.
کاش میآمدی…
من و تو،
دو نقطه بودیم در یک سطر بلند…
حالا فاصله،...
محبوب قلبم
امروز دوباره نامت در دل من شکوفه زد. هرچند فاصله میان ماست، اما عشق تو مثل نسیمی آرام در جانم جاریست. هر لحظه که چشمهایم را میبندم، حضورت را نزدیکتر حس میکنم.
با هر نفس، یاد توست که مرا زنده نگه میدارد.
دیدنت رویا شد و بودن کنارت سختتر
دل ز عشقات میبَرم، اما به یادت بیشتر
شب را چه چاره باشد
با این هجومِ یادت؟
هر لحظهاش صداییست
از ردِّ بیقرارت...
خوابم نمیبرد، نه
دل را تو بردهای تو
در من هنوز جاریست
آن لحظههای نابت...
בر اوج בلتنگی،
بـہ یاב خاطرات تو خوشم.
خاطرات توست...
تنها مونس تنهاییِ شبهاے من.
تنهایی
در این شب سیاه، دلم غرق تنهایی است
نگاهم به راه تو، چشمم پر از خالی است
ستارهها همه خفته، من و سایهی خودم
دلم در این سکوت، اسیر جدایی است
صدای پای تو را میشنوم در خیالم
ولی این خانه خالی، پر از بیکسی است
چراغی در دل...
یاבت چـہ زیبا کرבہ ویرانـہ בل ما را.
בر בل این شهر شلوغ،
جاے تو خالیست فـقط.
کنارم نیستے اما،
تمام جسم و روح و فـکر من مملو ز یاב توست.
جز یادِ چشمانِ تو معبدی نیست مرا،
هر شب من زیـارت میکنم غمِ تو را!
غروب سردِ زمستان
در دل شب فرو میریزد،
لحظهها به شتاب
گام بر گام
در دست سرما میسوزد.
عشق شکست خورده
زیر آسمان بیرحم
در سکوتِ بیپایان
یاد تو را میجوید.
هر شب
در آینهی چشمها
حسرتِ دیدارِ دیروز
چنگ میزند به دل.
هر آینه نگاه عشق
که در آن...
یاد تو مثل زخمی که کهنه نمیشود،
هر نفس، هر لحظه میسوزاند مرا،
دستانم خالیست از لمس مهربانی،
و چشمهایم غرق در اشکهای ناگفته.
"عشق تو در دل من ابدی شد، و هر شب با یاد تو، در رویاهایت غرق میشوم." 💔
لحظه به لحظه زندگیم،
پر شده از خیال تو.
از میان گسست، شکاف و پرتگاه،
به جستوجوی تو برمیخیزم.
در این پهنهی تهی،
که جز سکوتی تلخ نمانده،
چون کودکی گمشده
نام تو را فریاد میزنم.
خانهها را فرو ریختهام،
دیوارهای ستبر را
بر خاک افکندهام،
تا از پس این ویرانهها،
تنها تو را بیابم.
اما جز هوایی
که...
در خاطر ما، جز رخ زیبای تو..،
نقش دگری نیست.
فرض کن حسرت آغوش تو را دم نزنم
چه کنم بعد تو با حافظه پیرهنم
خیس دلتنگی ام و می چکم از بالشتم
تکه ای ابرم و مشغول به باران شدنم
شب فرا می رسد این غم دو برابر بشود
شب فرا می رسد آغوش تو را جان بکنم
یا...