پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
یادِ تومصلحتِ خویشببُرد از یادم......
.در دل اگر عشق آسمانی دارماز دوری تو غم نهانی دارم یک عمر به پای تو اگر پیر شدمبا یاد تو احساس جوانی دارماعظم کلیابی بانوی کاشانی...
کنت عم أعمل قهوة، تذکرتک.تذکرت شو اشتقتلک!تطلعت بالقهوة وتطلعت بقلبی،ما بعرف ع غیبتک مین فیهن عم یغلی أکتر!•━┉┈┈┉━•✿⚘✿•━┉┈┈┉━•.در حال دم کردن قهوه بودم ؛ یاد تو افتادمیادم آمد که چه اندازه دلتنگ توأم.به قهوه و سپس به قلبم نگاهی انداختمنمیدانم از دوری تو کدامشان بیشتر در حال جوشیدن است ....💚.برگردان:زینب نصیبی نژاد...
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد شکست...
وقتی همه چی اینجابی رنگ و غم انگیزهدنیای من ِ بی توتکرارِ یه پائیزهاز شوقِ تو سرشارمبا یادِ تو آوازمپیدا شو که دنیاموبا دست تو می سازم..._برشی از ترانه...
در دل شب های تاریک و سکوت پررمز و راز، دل من به یاد تو آرام می گیرد. هر ستاره ای که در آسمان می درخشد، یادآور لحظاتی است که با تو گذرانده ام. صدای باد که در میان برگ های درختان می پیچد، همچون نجواهای عاشقانه ای است که در گوشم زمزمه می کنی.تو همچون نسیم بهاری، آرام و دلنشین، در دل من جا گرفته ای. هر لحظه ای که از تو دورم، به یاد تو و لبخندت می افتم. قلبم به تپش می افتد و چشمانم به دنبال ردپای تو می گردد. تو برای من همچون نوری در تاریکی هستی، ر...
دوش از بادهٔ عشقت به نوا آمد دل شور و شوق تو به جانم ز صفا آمد دل چشم مستت چو به دل راه نمود ای ساقی هر چه دیدم ز تو، در حسن و بها آمد دل در هوای تو ز هر غم به رهایی برسم عشق تو مایهٔ هر شادی و جا آمد دل گرچه دوری ز برم، یاد تو با من هر شب جان و دل با تو، به هر لحظه به پا آمد دل عاشقان در ره عشقت همه مست و شیدا هر که دیدم ز تو، در مهر و وفا آمد دل...
پاییز برگ ها را به رقص درمی آورد و باد، ترانه ای از هزاران صدای خاموش در کوچه های خالی می سراید. من، در میان این همه خش خش به دنبال تو می گردم؛ چون پرنده ای که دلش را در صدای آوازی گم کرده. عشق، پرنده ای است که در آسمانِ پاییز پر می کشد با هر ضربان، بال هایش نسیمی از یاد تو را به قلبم می آورد. آواز می خوانم، نه برای شکستن سکوت، بلکه برای پر کردن فضای خالی با نام تو. در هر برگ،...
تو که رفتیبه سایه ات بگواین حوالیآفتابی نشودبه سایه ام سپرده امخودش دست تنهاحافظه ی تمامِ دیوارهای کوچه پس کوچه های شهر راپاک کندآن هم چه پاک کردنی؛با خونِ دلم!«آرمان پرناک»...
چگونه هوایت را از سر به در کنم وقتی تمام شهر یاد تو را در من زنده می کند.......
مستی که فقط با می و باده نیست!من زمانی مدهوش می شوم،که شمیم یاد تو را بو کشیده ام.شعر: روژ حلبچه ایترجمه: زانا کوردستانی...
هر جا که از عشق سخن به میان آمد،تو را به یاد آوردمهر چه شنیدم تو بودی.هر چه خوانده ام تو.یاد تو ادبیات را زنده می کندیاد تو، می آید در کلاس درس. در شعر می نشیند ، از زبان استاد جاری می شود و بعد بی آنکه بدانم کجایم مرا به آغوش می کشد و می بوسد . من سالها عشقت را همنشین اشک ها و کاغذهایم کردماز ناممکن ترین خواهش قلبم یعنی «از تو »گفته ام.از مسافری که حتی خداحافظی اش هم نصیب من نشد.از چَشم های چشم انتظارم که حتی نمی توانست تو ر...
امروز مدام به یاد تو بودم.و این کار چنان جذاب بود؛که تصمیم گرفته امفردا هم تمام روز همین کار را بکنم......
به تو گفتم بی تو، تو قلبم آتیشه!آخه تنها بی عشق حالم داغون میشه!!ولی هرجا برم! هرجا بری! فرقی ندارهقلبم نمیتونه تورو تنها بذاره!!مثل همین بارونی که هرشب میبارهحال منم بعد تو تعریفی نداره!هرجا برم! هرجا بری! یاد توام منچی شُد که این دُنیا واسه من شُد جهنمباید نگه دارم من عشقتو تو سینمشاید یه روز یه جا تورو بازم ببینم…_برشی از ترانه عاشقانه غمگین...
من که میدانم دلت خوش روزگارت عالی استدر کنار من ولی جایت همیشه خالی استبعد تو با درد این غصه نمی آیم کنارزندگی بی تو برایم قصه ای پوشالی است تا که بودی زندگی رنگین کمان عشق بودطرح بی روحش کنون مانند نقش قالی استدر شبم عطر تنت دیگر نمی پیچد دریغعطر شب بو ها گواه حال این بد حالی است ماه هم امشب در آمد بی فروغِ بی فروغهر طرف رو میکنم پروینِ بداقبالی استآنچه آرامم کند در این سیاهی ها ی شبیاد تو با خاطرات ...
شاید باران،تنها صدای تو را برای من آورد،یا شاید باد،عطر تو را از لابه لای گل های پژمرده بیاورد.چه غم انگیز است این شب ها،وقتی ماه، پشت ابرها پنهان می شود،و من به یاد تو،از دل این تاریکی ها عبور می کنم.دلم برای آن لبخندهایی که هیچ گاه بازنمی گردند تنگ شده،برای آن نگاه های کوتاه و ناگهانی،که مثل برق می درخشیدند و خاموش می شدند.آه، اگر زمان می توانست دوباره به عقب بازگردد،شاید این بار،ما در همان خیابان های خالی،یکدی...
می خواهم سقف باشم برای خانه ی دلت که چکه کند از من قطرات عشق تا هر لحظه بدود در رگهایت، عطر بهشتی که تنها با یاد تو ساخته شد ...
تو شاید، من ولی از یاد تو غفلت نمی کردم برای دوستی با غیر تو رغبت نمی کردم...
و در سکوت شب با دیدن تصویر تو در این قاب عشق گریه می کنم و خنده میزنم آرزوهای بی پایانمان همه در این عکس جا شده است و من هر شب با یاد تو در این تنهایی بی پایان به خواب میروم و با تو در آغوش همیشگیمان به روز می شوم...
درجهان خوب تر از خوب تر از یاد تو نیستاعظم کلیابی بانوی کاشانی...
تماشایی ترینمبیا تا ببینمتمن از فعل های سوزان نبودن می ترسمبگذار پناه ببرم به امن بودن تواین حجم سنگین از نبودن ، جا نمیشود درون باغچه قلب منکاش بدانی که تنها با یاد تو خارهای زندگی را وجین می کنمو هرروز شاخه گلی در گلدان روز مرگی هایم میگذارمکاش بدانی پیچک زیبای من ،چقدر تنیده ای به چرخه افکارم....برگریزان عمر به ناگاه سر میرسدبیا تا ببینمت نازی دلنوازی...
کاش ببارد آسمان،امشب دلم بد ابری است/موجی از غم سوی قلبم راهی استدل بریدم تا که از یادم روی/گر ببارد آسمان یاد تو ویرانم کند(:...
روزهایی که بی تو می گذرد گرچه با یاد توست ثانیه هاش آرزو باز می کشد فریاد در کنار ِ تو می گذشت، ای کاش!...
و ای یادِ توام مونس در گوشه ی تنهایی...
برگای زرد منو یاد تو میندازن چه زود رسید پاییز ،بازم اما این بار تو مال من، نیستیروزا دارن آروم آروم سرد میشن غروبا دلگیر ترنهمه دنیا بهم میگن ،نیستی!تو راحت از عشقم، گذشتی و بازم من آرزوم اینه برگردی پیشمهمیشه تو ذهنم میمونی اما من ،تو خاطرات تو... کم کمگم میشم...کم کمگم میشم ..._برشی از ترانه...
من که میدانم دلت خوش روزگارت عالی استدر کنار من ولی جایت همیشه خالی استبعد تو با درد تنهایی نمی آیم کنارزندگی بی تو برایم قصه ای پوشالی است تا که بودی زندگی رنگین کمان عشق بودطرح بی روحش کنون مانند نقش قالی استدر شبم عطر تنت دیگر نمی پیچد.. دریغعطر شب بو هم گواه حسرت وبد حالی است ماه هم امشب در آمد از افقها بی فروغهرطرف رو میکنم تصویر بد اقبالی استدر شب بانو بتاب ای اختر اقبال و بختجای تو در خانه ی امید و...
از این خیابونا هر وقت رد میشمدیوونه تر میشم بی حد و اندازه! باور کن، این روزا هر چی که میبینم فکر منو داره یاد تو میندازههر چی که میبینم فکر منو داره یاد تو میندازهانگار قدمام به این خیابونا وقتی که تو نیستی بدجوری وابسته ست! انقدر که با فکرت، قدم زدم اینجاحتی خیابونم از قدمام خسته ست! تو این پیاده رو؛ بینِ همین مردم با اشتباه اما ،خیلی تورو دیدم! این که چرا نیستی؟ من این سوالو از هرکس که میدیدم، صد بار پرسیدم! وقتی حوا...
چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک و ساده پنجره ی باز و غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده..._برشی از ترانه...
در این شب ها چه خاموشم ،به یاد تو هم آغوشمبه من گفتی وفا دارم ، چه شد کردی فراموشم؟...
وعده ی عشق تو را جانانه باور میکنم این شب آشفته را با یاد تو سر میکنمگر چه ویران کرده ای دنیای شیرین مرا قصه ی شیداییم را با تو آخر میکنم...
پرهیز نکن از دل تنگم که ندارمجز یاد تو و یاد تو و یاد تو در آنایمان جلیلی...
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم با آسمان مفاخره کردیم تا سحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم......
سال ها بگذردکم نمی شود یادِ تو!این ترازودقیق محاسبه می کند؛ --نبودنت را زانا کوردستانی...
یاد تو،گاه چون رویش گلی زیباست،بر خاک وجود من،و گاه چون زخمی جانکاه است،بر تن رنجور من...مهدی بابایی ( سوشیانت )...
یاد تو،گاه چون پرنده ای اسیر است،در قفس ذهن من،و گاه چون بارش باران است،بر جنگل گریه ی من...مهدی بابایی ( سوشیانت )...
یاد تو،چون مزرعه ای است در وجود من،و چون جویباری جاری است،بر دشت و پیکر من...مهدی بابایی ( سوشیانت)...
عزیز من مگر از یاد من توانی رفت که یاد تست مرا یادگار عمر عزیز...
یاد تو،گاه چون زوزه ی گرگی ست،در سکوت برفی خیال من،و گاه چون بارش تگرگ است،بر دشت دلتنگی من،و گاه چون بارش باران است،بر جنگل گریه ی من...مهدی بابایی ( سوشیاتت)...
آنقدر سرخوشم از یاد تو هر روز که گوییباده از جام لبت خورده ام و مست شدمسجاد یعقوب پور...
سالانه های من شب آمد و سکوت غریبانه های منباران گرفته غربت ویرانه های من من ماندم و خیال تو و حسرت وصالماهیکه دل سپرده به افسانه های من بار غمی به دوش خودم می کشم ولییاد تو ماند و زخم سر شانه های من رفتی و عطر زنبقت از خاطرم نرفتای کاکلت شکوفه ی پروانه های من یاد از بهار و سبزه و گل می کنم دریغطی میشود بدون تو سالانه های من♤♤♤✍ علی معصومی...
تو را تا وعده ی دیدار بدرود مرا یاد تو در تکرار بدرود...
تو قشنگی درست مثل قشنگی اهنگ وضعیت سفید حامیم،تو اروم ترین مسکن دنیای منی درست مثل ارامش اهنگ بغلم کن فرزاد فرزین،تو درست مثل ملایم بودن اهنگ عشق یعنی سینا درخشنده،تداعی یه روبان قرمزی،تو مورفین حل شده میون اهنگ الکی علی یاسینی هستی،تو شبیه پلی شدن مدام اهنگ مسافرت ماکان بند و دلبریای خواستنی خطهٔ شمالی،تو همون ادمی هستی که میتونم واسش شهر شلوغ ریوان رو بفرستم،میتونم حریص بشم سرش و چشامی عرشیاس رو واسش بخونم،تو تکمیل کننده شاه بیت شعر های مسیح...
وقتی که باران می بارد به یاد تو می افتمبه یاد اولین روزِ دیدنت آن روز قطره های باران مهمان زمین بودند از کجا معلوم شاید زمین هم آن روز عاشق شده بود و قطره های باران برای تماشای معشوقِ زمین آمده بودند.خب بالاخره زمین هم حق دارد عاشق شود......
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشتآنچه در خواب نرفت چشم من و یاد تو بودارس آرامی...
یاد تو حس قشنگی ست که در دل دارمتو چه باشی چه نباشی نگهش می دارم. ♥️...
آتش به جانم زده ایی بیرونی از هر پرده اییبا عشق ، ذوبم کرده ایی ای شور ِ آتشخانه امدر یاد تو ، لحظه شمار از صبحدم ، تا شام تارشیدا و شورم کرده ایی ای شمع و ، ای شمعخانه ام مهتا منتظر...
نرود یاد خوشت تا به ابد از یادممن و این خاطره ها، بی تو سفرها کردیم!غزاله غفارزاده...
بهش مثل علیرضا اسفندیاری بگید:هر چه دورتر می شویمن؛عاشق تر می شوم.و هر چه نزدیک تر می آییبی تاب تر می شوم.گویی عاشق که باشیدور یا نزدیکفرقی ندارد.حتی اندک یاد توکافیستبرای بی تاب بودن....
مرا دعوت کنپشت پنجره ی بارانیهمانجا کهبخار غم نشسته ستتا یاد تو رادر فنجان قهو ه امارام سر کشم...
چه خوابی دیده ای بانو برایم من نمی دانمولی با یاد تو خوابی بر این چشمم نمی آید...