زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
مهدی غلامعلیشاهی
نیست در دل خبری جز غم عشقش به سرم
هر که آید به برم، از غم او نگذرم
دل به دستش بدهم، گرچه که بی رحم بود
هر چه خواهد ز دل و جان، به دلش بسپرم
چشم او چون که به دل راه نماید هر دم
هر نگهش برده دل، با دل شیدا برم
هر که با مهر به سو...
متن مهدی غلامعلی شاهی
عشق تو در دل، جز آه ندارد
هر نگهت جز دل و نگاه ندارد
چشم تو چون صبح بهاری دل انگیز
جز تو جهان جلوه و پناه ندارد
هر که ز عشق تو بی نصیب افتد
در دل او شور و اشک و راه ندارد
نغمهٔ دل با تو خوش است و دلنشین
بی تو دل از نغمه اش ...
متن مهدی غلامعلی شاهی
دل بی خیال یاری، آرام و قرار ندارد
هر کس که عشق نجوید، دل بی قرار ندارد
چشم از نگاه یاران، روشنی و نور گیرد
هر که ز یار دور است، صبح و بهار ندارد
عشق است گنج پنهان، در دل هر عاشق راست
هر کس که این ندارد، در دل نگار ندارد
هر لح...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب که نسیم سحری می رقصد
یاد او در دل من شور و شری می رقصد
چشم او چون که به دل راه نماید هر دم
در نگاهش اثری از قمری می رقصد
هر که با مهر به سوی دل او پرواز کند
در دلش عشق و وفا چون دری می رقصد
زلف او چون که به دست باد ره...
متن مهدی غلامعلی شاهی
آن که از چشم سیاهش مهربانی دارد
در دل عاشق خود شور روانی دارد
هر نگاهش به دلم آتش عشق افروزد
نقش هر لحظهٔ او لطف نهانی دارد
زلف او در شب تاریک دلم می رقصد
هر خمش قصهٔ صد شعر روانی دارد
خنده اش صبح بهاری به دل غم زده است
هر ...
متن مهدی غلامعلی شاهی
دلبر عشق چه افسون و نوایی دارد
هر نظر بر دل ما رنگ و صفایی دارد
چشم او مست و خمار است و به هر گوشهٔ آن
نقش هر راز نهان، جلوه و جایی دارد
خنده اش صبح بهاری است به باغ دل ما
هر گل از باغ لبش بوی صفایی دارد
زلف او چون شب یلداست ک...
متن مهدی غلامعلی شاهی
هر آن که مهر و وفا در دلش مکان دارد
خدا ز هر خطری او را امان دارد
به راه صدق و صفا هر که گام بردارد
خدا ز فتنه و شر او را نهان دارد
هر آن که دست نیازش به سوی او باشد
خدا ز هر غم و دردی او را جان دارد
هر آن که در دل شب ها به یا...
متن مهدی غلامعلی شاهی
دل ما ز عشق رویت به جهان سراغ دارد
که چو ماه در شب تاریک، ز تو چراغ دارد
به نسیم زلف جانت، دل ما به باغ آید
که چو گل به بوی آن دم، دل ما فراغ دارد
به نگاه گرم و شوقت، دل ما ز خود برآید
چو پرنده ای به پرواز، که به دل سراغ دارد
...
متن مهدی غلامعلی شاهی
بتی دارم که زلفش چون شب یلدا دراز آید
به هر موجش نسیمی از بهار دلنواز آید
نگاهش چون ستاره در دل شب های تاریک است
به هر لبخند شیرینش، دلم در اهتزاز آید
به روی ماه او هر شب، دلم پروانه وار گردد
که از هر جلوه اش عشقی به دل بی انقضاض آ...
متن مهدی غلامعلی شاهی
گل محبتت بنشان که عطر دل فزا آرد
نسیم مهر تو بر دل، صفای بی نها آرد
چراغ عشق تو افروز، ز نور دل فزایت
که هر شعاع آن بر ما، نوای آشنا آرد
به بزم وصل تو امشب، دلم به شوق آید
چو آفتاب به بستان، بهار را به جا آرد
ز زلف مشکین تو ای...
متن مهدی غلامعلی شاهی
به باغ عشق تو ای گل، دلم به دام آید
چو باد صبح به بستان، به شام ما آید
ز چشم مست تو ای مه، هزار راز نهان
به هر نگاه تو جانا، کلام ما آید
به بزم وصل تو امشب، دل از خمار شود
اگر نگار تو یک دم، به کام ما آید
ز بوی زلف تو ای گل، ن...
متن مهدی غلامعلی شاهی
به گلشن آمدم و نغمه ای ز بلبل شنید
که عشق در دل من شور و شوقی نو آفرید
بهار آمد و گل ها به رقص و شادی شدند
ز بوی عطر نسیم، دل ز غم رهایی چید
به چشم یار نگاهم فتاد و دل لرزید
که مهر او به دلم قصه ای ز عشق پدید
نسیم صبح به گوشم ...
متن مهدی غلامعلی شاهی
دیر است که دلبر ز دل ما خبری نیست
از شوق وصالش به دلم جز شرری نیست
هر شب به خیالش دل ما در تب و تاب است
اما ز لبش بر دل ما جز گذری نیست
در کوچه ی دل منتظرش مانده ام ای دوست
آن یار که بود، حال ز ما جز سخری نیست
اشکم به رخ از در...
متن مهدی غلامعلی شاهی
ای دل از عشق تو چون شمع به پروانه شدم
در هوایت به صفای دل دیوانه شدم
در دل شب ز غمت ناله و فریاد کنم
ماه و خورشید به شوقت همه خانه شدم
چون نسیم سحری بر دل من بگذشتی
در هوای تو چو گلزار بهارانه شدم
در ره عشق تو ای یار ز جان بگذ...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب های تاریک و دراز
یاد یاری که دلم را برده باز
خاطراتی که چو مهتابی لطیف
بر دلم می تابد و گردد نیاز
چون بهاری بود و گل ها در چمن
عطر او در هر نسیم و هر فراز
خنده هایش چون نسیم صبحگاه
بر دل عاشق چو باران بر حجاز
هر چه دو...
متن مهدی غلامعلی شاهی
اگر به راه تو جانم شود فدا، چه باک
که عشق توست مرا در همه جهان، ملاک
به هر کجا که روم، نقش روی توست به دل
چو سایه ای که نگردد ز آفتاب، هلاک
در این مسیر پر از پیچ و خم، تویی همدم
که با تو می گذرد هر لحظه چون نسیم، پاک
به هر نظر...
متن مهدی غلامعلی شاهی
تویی که بر سر دل ها فرمانروایی ناب
سزد اگر همه جان ها دهندت مهر و قاب
به هر نگاه تو خورشید شرمگین گردد
که بر فروغ رخت ماه مانده در عذاب
در آسمان دلم، تویی ستاره ی عشق
که می درخشی و بخشی به زندگی شتاب
ز چشمه سار وجودت چکد زلالی...
متن مهدی غلامعلی شاهی
عشق ما را نیست سامان، الغیاث
دل ز دست ما شد حیران، الغیاث
شور و شیدایی به جانم ریختی
رفت از کف صبر و ایمان، الغیاث
در هوایت بی قرارم روز و شب
کس نداند حال ویران، الغیاث
اشک حسرت بر رخ من می چکد
مانده ام در این پریشان، الغیا...
متن مهدی غلامعلی شاهی
نسیم صبحگاهی شد پیام آور ز دیدارت
به هر گلبرگ بنشاند نشان از لطف رخسارت
ز چشمانت چو می تابد فروغ مهر و زیبایی
جهان روشن شود هر دم ز پرتوهای انوارت
به هر گامی که بردارم، صدای دلنشین آید
که گوید از دل تنگم حکایت های دیدارت
به هر...
متن مهدی غلامعلی شاهی
مدامم مست می سازد نگاه گرم و دلجویت
فروغ عشق می ریزد ز لب های چو مینویت
به هر سو می روم، عطر تو با من هم نشین باشد
که جانم تازه می گردد ز بوی عطر خوشبویت
به یاد لعل نوشینت، دلم در شور و شیدایی
نوازش می کند جانم، صدای نازک و نویت
...
متن مهدی غلامعلی شاهی
از عشق جان فزایم حکایتی شنیدم
در هر نفس ز شوقت به عالمی رسیدم
دل در هوای رویت چو مرغ پر کشیده
در باغ آرزوها به جستجوی بیدم
چون شمع در شبانه به نور تو فروزان
در محفل وصالت ز غم دمی رهیدم
ای دلبر دل آرا، تو را به جان سپارم
کز...
متن مهدی غلامعلی شاهی
ای ماه دلربا، ز نظر دور مانده ای
در حسرت وصال، دل رنجور مانده ای
جانم ز شوق تو به تپش های عشق شد
در هر نفس به یاد تو مستور مانده ای
با هر نگاه گرم تو دل زنده می شود
ای نازنین یار، تو را دل نور مانده ای
هر لحظه بی خیال تو دل بی...
متن مهدی غلامعلی شاهی
ای باد صبحگاه، به یارم سلام ده
گو از فراق او دل من را به دام ده
در کوی عشق او دل من بی قرار شد
چون موج بی پناه به ساحل خیام ده
شب ها به یاد او دل من بی نشان شده
با اشک و آه و ناله، به سویش کلام ده
ای ماه دلربا، تو گواهی بر این...
متن مهدی غلامعلی شاهی
ساقی بیار باده که دل بی قرار شد
چشمم ز شوق دیدن یار اشکبار شد
در محفل خیال تو جانم به رقص بود
با یاد تو دل از غم ایام رهسپار شد
هر لحظه با خیال تو دل شادمانه بود
در کوی عشق، عشق تو ما را شکار شد
در جستجوی روی تو عمری به سر رسی...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب ز غمش ناله کشیدیم و برفت
صبح روشن ز وصالش نرسیدیم و برفت
دل به امید وصالش همه شب بیدار ماند
لیک در خواب خوش او ما نپریدیم و برفت
قصه گوی شب تاریک دل ما بود او
قصه ی عشق به پایان نرسیدیم و برفت
در هوای رخ او دل به تپش ...
متن مهدی غلامعلی شاهی
یارب بیار باده که فصل بهار شد
وقت نشاط و مستی و عشق و قرار شد
بگذر ز غم، که شادی از راه می رسد
دل را ز بند غصه رها کن، که کار شد
در باغ عشق، گل های امید می شکفت
هر گوشه ای ز شوق تو باغ و بهار شد
هر لحظه با خیال تو دل زنده می ش...
متن مهدی غلامعلی شاهی
گر ز لبخند دل آرایت نوایی رفت، رفت
ور ز چشم مست تو بر ما جفایی رفت، رفت
دل به شوق روی تو عمری به راهت منتظر
گر ز وعده های آن لب بی وفایی رفت، رفت
با خیالت شب به شب دل را به رویا می برد
گر ز خواب نازنینت آشنایی رفت، رفت
هر چه ب...
متن مهدی غلامعلی شاهی
دیدی که دل ز عشق تو آرام و قرار نداشت
جز در هوای روی تو شوق و شرار نداشت
هر لحظه با خیال تو دل بی قرار بود
در سینه اش به جز غم تو هیچ یار نداشت
با هر نگاه گرم تو دل می شد از آن تو
چشمم به جز تماشای تو هیچ کار نداشت
در خواب و ب...
متن مهدی غلامعلی شاهی
چشم مستت به جهان، فتنه گری می پاشد
نور آن چهره ی تو، جلوه گری می پاشد
خنده های تو به دل، آتش عشق افروزد
شور آن لبخند تو، شعله وری می پاشد
با نگاهت دل من در تب و تاب افتاده
گرمی آن چشم تو، شور و شری می پاشد
در دل شب، نغمه ی عشق...
متن مهدی غلامعلی شاهی
قمری ای بر شاخه ی نازک، قصه ای پنهان به دل
برگ گل در منقارش، چون چراغی در سبل
نغمه اش راز هزاران عاشقانه در سکوت
هر نگاهی بر نگاهش، قصه ای از دل به کل
برگ گل چون دفتر شعری به زیر نور ماه
هر نسیمی با عبورش، بوی عشقی بی بدل
چشم ...
متن مهدی غلامعلی شاهی
ادامه