از عشق جان فزایم حکایتی شنیدم
در هر نفس ز شوقت به عالمی رسیدم
دل در هوای رویت چو مرغ پر کشیده
در باغ آرزوها به جستجوی بیدم
چون شمع در شبانه به نور تو فروزان
در محفل وصالت ز غم دمی رهیدم
ای دلبر دل آرا، تو را به جان سپارم
کز عشق پاک تو من به عالمی رسیدم
با هر نگاه گرمت دل من زنده گردد
در چشمه سار عشقت ز غم دگر رهیدم
در کوی عشق و مستی به پای تو نشستم
از هر غم و شکایت به لطف تو رهیدم
در جستجوی عشقت به هر کوی و گذرگاه
چون سایه ای به دنبال تو من دویدم
ای گلشن بهاری، ز عطرت مست و شیدا
در بزم عاشقانه به شوق تو چکیدم
چون بوی گل بهاری ز تو عطر عشق گیرم
در هر نسیم صبحی به یاد تو وزیدم
در خلوت شبانه به یاد تو نشینم
با هر ستاره ای من ز چشمت آفریدم
ای نازنین نگارا، تویی جان و دل من
در هر دعا به یادت به عالمی رسیدم
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR