اگر به راه تو جانم شود فدا، چه باک
که عشق توست مرا در همه جهان، ملاک
به هر کجا که روم، نقش روی توست به دل
چو سایه ای که نگردد ز آفتاب، هلاک
در این مسیر پر از پیچ و خم، تویی همدم
که با تو می گذرد هر لحظه چون نسیم، پاک
به هر نظر که به چشمم درآیی، ای مه ناز
جهان ز جلوه ی رویت شود پر از املاک
ز عطر بوی تو مستم، به هر کجا که روم
که با تو هست مرا زندگی چو باغ، پاک
در این دیار غریبم، تویی تو همدم من
که با تو هست دلم شاد و بی غمی ز خاک
به هر نسیم که آید ز سوی کوی تو باز
دلم چو غنچه شکوفا شود ز عشق، شاک
اگر به مکتب عشقت رسد دلم به کمال
چه حاجت است به درس و چه حاجت است به باک
ز شوق دیدن رویت، به هر سحرگاهان
دلم چو بلبل مست است در میان تاک
به هر زمان که ز تو دور مانم، ای دلبر
دلم چو مرغ اسیر است در قفس، هلاک
در این جهان پر از رنگ و نیرنگ و فریب
تویی حقیقت محض و چراغ راه، بی باک
به بزم عشق تو ای جان، مرا بود امید
که با تو باشد این دل همیشه در سماک
به هر صدای تو، دل از طرب زند فریاد
که هر نوا ز لب تو بود چو چنگ، چالاک
اگر به مهر تو دل را کنم فدا، چه غم
که عشق پاک تو باشد مرا چراغ و چاک
در این غزل که سرودم به شوق روی تو
تمام هستی من شد ز عشق تو هلاک
به هر نگاه تو، دل از غم و غصه رهاست
که هر کجا تو بیایی، شود جهان ملاک
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR