زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

عشق ما را نیست سامان، الغیاث
دل ز دست ما شد حیران، الغیاث

شور و شیدایی به جانم ریختی
رفت از کف صبر و ایمان، الغیاث

در هوایت بی قرارم روز و شب
کس نداند حال ویران، الغیاث

اشک حسرت بر رخ من می چکد
مانده ام در این پریشان، الغیاث

دل به دریا می زنم با یاد تو
غرق گشتم در خیالت، الغیاث

هر شبم با یاد رویت می گذرد
چشم من مانده به باران، الغیاث

بی تو این دنیا ندارد رنگ و بو
هر نفس گردد به زندان، الغیاث

کاشکی روزی بیایی سوی من
تا شود پایان هجران، الغیاث

در دعای هر شبم نامت بر لب
تا بیابی راه آسان، الغیاث

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR

مهدی غلامعلیشاهی ارسال شده توسط
مهدی غلامعلیشاهی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن