ای باد صبحگاه، به یارم سلام ده
گو از فراق او دل من را به دام ده
در کوی عشق او دل من بی قرار شد
چون موج بی پناه به ساحل خیام ده
شب ها به یاد او دل من بی نشان شده
با اشک و آه و ناله، به سویش کلام ده
ای ماه دلربا، تو گواهی بر این دلم
کز عشق روی او به چه شور و خرام ده
هر لحظه بی خیالش دل تنگ و بی قرار
چون مرغ بی نشانه به سویش مرام ده
ای شمع بزم عشق، به یادش فروغ ده
تا در دل شبانگه به نورش قیام ده
در راه عشق او دل من زنده گشته است
با هر نسیم صبح به سویش پیام ده
ای باد صبحگاه، به یارم سلام ده
گو از فراق او دل من را به دام ده
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR