چهارشنبه , ۱۴ آذر ۱۴۰۳
دل را قرار نیست مگر در کنار تو......
عاشق آن نیست که هر دم طلب یار کندعاشق آن است که دل را حرم یار کند...
گفته بودم که به دریا نزنم دل اماکو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم…!...
بیایید بیایید که جان دل ما رفتبگریید بگریید که آن خنده گشا رفت...
کاری که نگاه تو شبی با دل ما کردبا خلق نکرده استنه چنگیزنه تاتار...
تا دل به هوای وصل جانان دادملب بر لب او نهادم و جان دادم...
تسلا میدهد دل را غم عشقت...
دیگران چون بروند از نظر از دل بروندتو چنان در دل من رفته که جان در بدنی...
واسه هر چی که از جون و دل مایه میزاری راحتتر از دستش میدی :)...