یکشنبه , ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
جان اشتاین بک :آدم هر جا باشه عادت میکنه و دیگه براش سخته از اونجا بره. نحوه ی فکر کردن هم بعد از مدتی، عادت می شود و دیگر عوض کردنش سخت است ... خوشه های خشم...
بی معنی است که بخواهیم هستی خود را در راه یک هدف صرف کنیم. ماییم که هدف را اختراع کرده ایمدر حقیقت هدفی در عالم در کار نیست،آدمی وجودی است ضروری...- فردریش نیچه...
ژوزه ساراماگو :منشأ اشتباهات ندانستن نیستبلکه اعتقادات کورکورانه است......
فئودور داستایوفسکی :فقط کسی را می توانم دوست بدارم که آزاده باشد و احساسات مرا بفهمد و محترم بدارد...
چارلز بوکفسکی :ما برای ادامه دادن هیچکسی را نداریم جز خودمانو این کافی ست....
جبران خلیل جبران:وقاحت آن است که عمل خودت را فراموش کنی و من را بر اساس عکس العملم بازخواست کنی...
آلبر کامو:باور کن همان چیزی که از دست دادنش برای انسان سخت ترین کارهاست ، سرانجام همانی است که دیگر رغبتی برای آن ندارد !پس برای ماندن کسی و انجام کاری اصرار نکنید...
جور و بیداد کند عمر جوانان کوتاه ای بزرگان وطن بهر خدا داد کنیدگر شد از جور شما خانهٔ موری ویران خانهٔ خویش محالست که آباد کنید...
خورخه لوئیس بورخس :اگر بتوانم یک بار دیگر زندگی کنممی کوشم بیشتر اشتباه کنم ، نمی کوشم بی نقص باشم ، راحت تر خواهم بودسرشارتر خواهم بود از آنچه حالا هستم !...
فورد کاپولا :من فقط کمی خسته امبعضی مواقع فکر میکنم اونقدر دارم برایِ زندگی میجنگم که وقتی برای زندگی کردن ندارم......
در این دنیا، آدم هایی که بیشتر بدانند ،آرام تر و ساکت ترند ... ملت عشق الیف شافاک...
آلبر کامو :انسان ها همنوعان من نیستندبلکه اشخاصی هستند که به من می نگرندو داوری ام می کنندهمنوعان من کسانی هستند که مرا بی آنکه نگاهم کنند دوست می دارند ، که علی رغم همه چیز دوستم می دارند ، علی رغم شکست ، خیانت یا حقارت ، مرا دوست می دارند تا به آن جایی که من خودم را دوست می دارم....
هانریش بل :من به هیچ وجه چیزی را مسخره نمی کنممن این قدرت را دارم که به چیزی که نمی توانم درک کنم ، احترام بگذارم...
آندره ژید:من هرگز ، هرگز ، علاقه ای به خوشبخت بودن ندارم ! من آگاه بودن را ترجیح می دهم ......
گابریل گارسیا مارکز:عقل زمانی به سراغ آدم می آید که دیگر خیلی دیر شده است......
میلان کوندرا: عشق، همه ی ما را دچار این توهم گمراه کننده می سازد که طرف خود را می شناسیم. جاودانگی ...
فروغ فرخزاد:انسان متمدّن آن کسی است که در تنهایی احساس تنهایی نکند؛مردم هیچ چیز به ما نمی دهند که ما خودمان از بدست آوردنش عاجز باشیم...!...
استاندال :برای آزمایش لیاقت یک فرد باید چنین کنید: مانعی در برابر همه ی آنچه دلش می خواهد، یا هرآنچه در پیش می گیرد قرار دهید. اگر واقعا لیاقت داشته باشد مانع را از سر راه برمیدارد یا از کنارش راهی پیدا می کند. -سرخ و سیاه...
روژه مارتن دوگار :تمام هستی یک نوع جنگ است ؛زندگی یعنی پیروزی آن که پایداری می کند....
وودی آلن :مردم هیچ وقت بابت ضعفت ازت متنفر نیستن ، اونا به خاطر قدرت و توانایی هات ازت متنفرن! پس سعی کن قوی باشی و به نظر دیگران بی اهمیت!...
کریستین بوبن :فکر میکنم هنرِ اصلی هنر فاصله هاستزیاد نزدیک به هم باشیم میسوزیم و زیاد دور از هم یخ میزنیمباید یاد بگیریم که جای درست و دقیق را پیدا کنیم و همان جا بمانیم......
️سقفِ آزادی رابطه ی مستقیم با قامتِ فکری مردمان دارد. در جامعه ای که قامتِ تفکر و همت مردم کوتاه باشد، سقفِ آزادی هم به همان نسبت کوتاه می شود. -بیچارگان-داستایوفسکى...
ادگار لارنس دکتروف :جهان چیزى جز یک ذهن سرگردان در مسیرى بى هدف در ابدیت نیست....
آدمی خود دیالوگ است و از ازل، دیالوگ بوده است. او با عهد اَلست، در یک دیالوگ، آدمی شده است. زبان داشتن و با هم بودن و دیالوگ داشتن، امور متفاوتی نیستند که لازمه یکدیگر باشند بلکه یک چیزاند. بر وفق این نظر، دیالوگ، کمالی که زائد بر وجود بشر باشد، نیست. بلکه اصل است و همه جا و همیشه بوده است. اگر در جایی وجود ندارد، نقصی عارض شده است. تجربه هم همین را می گوید که هر جا دیالوگ نیست، مهر و معرفت و آرامش و اعتماد هم کمیاب است. پس نبود دیالوگ، یک عارضه ...
شاعران اگر در زمره عزیزترین کسان در نزد مردمانند از آن روست که گشایندگان افق زندگی و پیام آوران مهر و دوستی اند و اگر آنها نبودند شاید مردم دورانهای ظلمت زمانه را تاب نمی آوردند و از این روست که همه در مرگ شاعر عزا و ماتم می گیرند....
دکتر رضا داوری:اهل ایدیٔولوژی فلسفه را به استخدام سیاست درمی آورند. سیاست باید متکی به فلسفه یا به طور کلی تفکر باشد اما خلط میان فلسفه و سیاست و بهره برداری از فلسفه برای مقاصد سیاسی حرف دیگری است. از درآمیختن سیاست با فلسفه نه سودی به سیاست می رسد و نه فلسفه قوت می گیرد. تفسیر فلسفه با سیاست و تلقی آن به عنوان وسیله ای در خدمت قدرت مایه اغتشاش در فهم و سوءتفاهم در باب آزادی و قانون و اخلاق می شود. می توان به سیاست و در سیاست فک...
اندیشه برانگیزترین امر در زمانهٔ اندیشه برانگیز ما آن است که ما هنوز فکر نمی کنیم....
️در سرزمینی به دنیا آمدم که در آن مفاهیمِ آزادی و حقوق بشر و مهر و عطوفت انسانی خوار و خلاف قانون شمرده می شود.در هر برهه ای از تاریخ، دولتی ریاکار بر سرِ کار می آید،دیوارهای این زندانِ بزرگ را رنگی شاد و چشم نواز می زند و اعطای حقوقِ معمول در ممالک سعادتمند را به رعایای خود در بوق و کرنا اعلام می کند،اما مزه ی این حقوق یا فقط به زندانیان چشانده می شود و یا در خود چیزی دارند که حتا از زهرِ ظلم و جورِ فاحش تلخ ترشان می کند.️در این سرزمین همه ی...
اوشو:شادی مثل درختی است که به سمت آسمان می رود، و غم مانند ریشه هایی که تا بطن زمین پایین می روند. هر دو مورد نیازند، و هرچه درختی بلندتر شود، هم زمان ریشه هایش عمیق تر می شوند....
آلبر کامو:در اثنای بدبختی است که انسان به واقعیت خو میگیردیعنی به سکوت....
هاینریش بل :هرگز نبایدسعی در تکرار لحظات داشتباید آن ها راهمانگونه که یک بار اتفاق افتاده اندتنها فقط به خاطر آورد...
فرانکلین :حرف حق در شما مؤثر خواهد بودحتی اگر آن را قبول نداشته باشید....
میلان کوندرا:موسیقی آزاد کننده است ؛موسیقی آدم را از تنهایی و عزلت ، از گرد و غبار کتابخانه ها می رهاند. موسیقی روزنه هایی در تن باز می کند که روح می تواند از آن ها برای رسیدن به صفای یکرنگی، خارج شود...
چه خوب است که انسان روحی را یافته باشد تا در میان آشوبِ طوفان ها بتواند در دامنش بخزد، پناهگاهی اطمینان بخش که در آن به انتظار آرامش ضربان قلب خود نفسی برآورد ...بزرگترین شادی را در آن بیابد که خود را به اختیار او گذارد، احساس کند که رازدارش اوست زیبایی های جهان را با حواس او در آغوش کشد با قلب او از زندگی کام گیرد حتی با او رنج ببرد ...آه رنج کشیدن با دوست ، شادیست ! - رومن رولان- ژان کریستف...
سقراط:هنگامی که در زندگی اوج میگیریدوستانت می فهمندتو چه کسی بودیاما هنگامی که تو زندگی، زمین میخوری...آنوقت تو می فهمی،که دوستانت چه کسانی بودند!...
ماکسیم گورکی:دوست دارم با فردی ملاقات کنمکه بتوانم کلاهم را به نشانه احتراماز سر بردارم و بگویم:متشکرم که متولد شدی،هرچه بیشتر زنده باشی،بهتر است.چنین افرادی بسیار کمیاب هستند...
میسون کولی : وقتی مجبورید در جایی که اکنون هستید بمانید ، کتاب خواندن به شما جای دیگری برای رفتن می دهد....
داستایفسکیاز خودم می پرسم: دوزخ چیست؟و چنین پاسخ می دهم: رنج ناتوان بودن از عشق ورزیدن....
هیچ چیز با سرکوب از بین نمی رود؛ برعکس، فقط قویتر می شود. سرکوب کردنِ هر چیز، سببِ تشدیدِ جاذبه آن می شود. آنچه را سرکوب کرده ایم، وارد لایه های عمیق ترِ اگاهی ما می شود و به نحو دیگر سر بر می آورد......
ویکتور هوگو:ازدواج، چیزِ شگفت آوری است ،گاه شیران را روباه و گاه روبهان را شیر می کند !...
من نیازی ندارم که با تهدید جهنم؛ با اخلاق باشم.- برتراند راسل...
به خاطر داشته باشید، آنکه برای ابلهان می نویسد همواره مخاطبِ بسیار می یابد. - آرتورشوپنهاور...
️هیچ فردای روشنی در چشم انداز نیست. هیچ کس نمی داند چه خواهد شد. با دریغ باید گفت مردم پذیرفته اند تا دیگران دربارهٔ سرنوشت شان تصمیم بگیرند، و همچنان منتظر تصمیماتی هستند که امیدوارند درباره شان گرفته بشود. این خیلی بد است؛ خیلی بد است که یک ملّت بپذیرد هیچ نقشی در تعیین سرنوشت خود نمی تواند داشته باشد. پذیرفتن حالت انفعالی صِرف برای یک ملّت مثل زهر او را مسموم می کند....
سامرست موآم:در دنیا هیچ چیز پایدار نیست و اگر انسان توقعِ بقای چیزی را داشته باشد، احمق است ؛ اما اگر از آنچه که برای مدتِ کوتاهی دارد لذت نبرد، از آن هم احمق تر است !...
وقتی بالا می روی مهربان باش و فروتن،چون وقتی سقوط می کنی از کنار همین آدم ها رد می شوی...- برتراند راسل...
گابریل گارسیا مارکز:روزی می رسد که نسبت به همهچیز بی تفاوت می شوی.نه از بدگویی های دیگران می رنجی و نهدلخوش به حرف های عاشقانه ی اطرافت.به آن روز می گویند: پیری......
پائولو کوئیلو:اگر می خواهید موفق شویدباید به یک قانون احترام بگذارید:هرگز به خودتان دروغ نگویید...
شیخ ابوالحسن علی بن جعفر بن سلمان خرقانی« یا علی بن احمد »عارف بزرگ قرن چهارم و پنجم هجری می گوید:"نیمه شب دعا می کردم، ندا آمد که ای شیخ می خواهی درونت را به همه بنماییم تا همه از اطرافت پراکنده شوند؟ندا را گفتم: می خواهی از مهر و رحمت و بخشش تو بگویم تا دیگر کسی عبادتت هم نکند؟"ندا آمد که نه تو بگو و نه ما....
شارلوت برونته:اگر تمام دنیا هم از تو بدشان بیاید و تو را آدم بدی بدانند، تا وقتی که وجدانت تو را تأیید می کند و گناهکار نمی داند، تو بدون دوست نمی مانی....
پائولو کوئیلو :ای کاش هرکسی می توانست و می دانست چگونه با جنون درونی خودش زندگی کند.آیا جهان جای بدتری می شد؟نه...مردم با انصاف تر و شادتر می شدند....