پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
صبح شبیه چیزی که از صبح سراغ داری نیست. اگه عادت نداشته باشی، حتی شاید ملتفتش هم نشی. فرقش با شب خیلی ظریفه، باید چشمت عادت کنه. فقط یه هوا روشن تره. حتی خروس های پیر هم دیگه اونا رو از هم تشخیص نمیدن....
من به قمار اعتقادی ندارم.برایم شانس تصادفی نیست.جهان با ریسمانی نامرئی محدود شده است.فقط باید کمی سر گره شان را شل کنیمتا همه چیز برایمان مشخص شود.کلکسیونر عطر نوشته ی کتلین تساروترجمه ی فروغ مهرزاد...
سلامی گرم و شاخه گلی نثار همه ی آنانی کهدوستمان داشتند و آن گونه که باید،دوستشان نداشتیم._رضوى عاشورترجمه: محمد حمادی...
زمانه سیاه سپری می شود ، روشنایی بر آستانه ایستاده است ، باران می نشیند ، آسمان صاف خواهد شد ، آرامش خواهد رسید و شوربختی ها پایان می گیرد .اما تا این همه در رسد ، چه رنج ها که بر ما نخواهد رفت ! - اشتفان تسوایگ...
در چه جهان دلتنگ کننده ای زندگی می کنیم....
گریه کن:این اشک ها گلبرگ های قلب اند....
گلویم را صاف می کنم تا به خودم نشان دهم همه چیز عادی است، شبیه آن دختربچه که در هیروشیما پیدایش کردند، همه چیز مرده بود و او برای عروسکش آواز می خواند....
یک مترسک خریده امعطر همیشگی ات را به تنش زده ام؛گوشه اطاقم ایستاده!درست مثل توست؛فقط اینکه روزی هزار بار مرا از رفتنش نمی ترساند...!...
مهربان باشولی این تصور را نکنکه همه آدم ها خوش قلب هستند و نیت پاکی دارند....
قلب دلایلی دارد که عقل چیزی از آن ها نمی داند....
این را عمیقاً درک کن که؛ لحظاتی که اکنون زندگی می کنی،تمام دارایی توست....
زن سالم شباهت فراوانی با گرگ دارد؛قوی، استوار، سرشار از نیروی زندگی، حیات بخش، واقف به قلمرو خویش، ابداع گر، وفادار، پرجنبش و فعال. کلاریسا پینکولا استس/ زنانی که با گرگ ها می دوند...
سفر کردن آدمی را متواضع می سازد. تازه می فهمیم چه جای کوچکی را در این دنیا اشغال کرده ایم._گوستاو فلوبر/از کتاب مادام بوواری...
بر فضایی که او قدم زده است بوسه بزن از اینجا تا پنجره او بر زمان ردی به جا گذاشته_ایان مک یوانرمان" ماشین هایی مثل من،آدم هایی مثل تو"ترجمه ی اشکان دانشمند...
عشق،فراتر از میل و کشش داشتن یه جور احساسِ مسئولیت و نگرانیِ شیرینه برای رفاه و سعادتمندیِ کسی که دوستش داری....
غربت به دور ماندن از خانه و دوستان ربط نداردهمینکه به خودت رها میشوی و حتی نزدیک ترینِ آدم هامعنی حرف و حرکاتت را نمی فهمند،در غربتی...
فئودور داستایوفسکی :آن کسی که وجدان دارداگر به اشتباه خود پی برد ، رنج می کشداین خود بیش از اعمال شاقهبرایش مجازات است....
لذت یا شادی؟بسیاری از مردم،لذت و شادی را مترادف هم می داننداما آنها کاملا با هم متفاوتندلذت گذرا است ،در حالی که شادی طولانی مدت است.لذت به جسم تعلق دارد اما شادی از جنس روح است.لذت در گرفتن است و شادی در بخشیدن.لذت را می توان با مصرف مواد به دست آورد اما شادی را نه...لذت به تنهایی تجربه می شود و شادی درونِ گروه های اجتماعی...تمامی افراط ها در لذت(چه مواد مخدر باشد و چه رفتارها)به اعتیاد می انجامد.در صورتی که چیزی به نام اعتیا...
وقتی که چیزی به من مربوط نیست چرا حرفش رو بزنم؟ از همان اول تصمیم گرفته بودم کم حرف بزنمهر قدر کمتر حرف بزنی، همان قدر کمتر دچار تناقض می شوی، همین تناقض هاست که پای آدم را توی پرونده های مختلف می کشاند و تا بیایی چشمت را باز کنی، اتهام پشت سر اتهام بهت می بندند، رفع اتهام کار مشکلی ست ..._رضا براهنی از کتاب چاه به چاه ˙...
سراپا خیساز عشق و باراندر پاسخ شان چه خواهی گفت؛اگر بپرسندآستینت راکدام یک تر کرده است ؟!...
ایزومی شیکیبو:به راحتی میتوان بیزار شد ، از این هستی ملال آور؛اما چگونه میتوان از آن دل کند!؟ وقتی کودکی بر آن راه میرود....
جین وبستر:واقعاً مسخره نیست اینکه گاهی اوقات بهترین مردها بدترین زن ها را انتخاب می کنند و بهترین زنان بدترین مردها را؟ من فکر می کنم خوبی خودشان چشم شان را کور می کند و بدگمانی را در وجودشان می کُشد !...
محمود دولت آبادی:شیرینی های زندگانی ،بیش از یک بار به کام نمی نشیند !اما تلخی هایش ،هر بار تازه اند ... هر بار تازه تر ......
وقتی نگرانم، به پناهگاهم می روم. هیچ نیازی به مسافرت ندارم. رفتن و پیوستن به قلمرو خاطرات ادبی ام کفایت می کند. زیرا چه وسیله تفریحی شریف تر و چه هم صحبتی سرگرم کننده تر از ادبیات وجود دارد و چه هیجانی لذت بخش تر از هیجانی است که کتاب خواندن نصیب انسان می کند؟_ برشی از کتاب ظرافت جوجه تیغی نوشته ی موریل باربری_ترجمهٔ مرتضی کلانتریان...
شریف و درستکار باش؛ نه برای این که دیگران سزاوار شرافت و درستکاری هستند؛ چون تویی که پستی و نادرستی، برازنده ات نیست._عباس محمود العقاد_ترجمه ی عذرا جوانمردی...
بیایید به یکدیگر عشق بورزیم، وگرنه از دست می رویم... بیایید ویران کنیم، حاشا کنیم، سیاست را نابود کنیم، چرا که بینمان جدایی می افکند و در برابر هم مسلّح مان می سازد...● ژرژ ساند/ نامه به گوستاو فلوبر●ترجمه گلاره جمشیدی...
برای کسی که موسیقی در جان اوستهمه چیز موسیقی است، هر نوع نوسانی و هر نوع تپش و ضربه ای برای او موسیقی است، و او در تاریکی شب که باد سوت می زند و در روشنایی روز که آفتاب می تابد، موسیقی را می جوید و می شنود....
خولیو کورتاسار:در میان احساساتمان ، امید تنها چیزی است که متعلق به ما نیست .امید متعلق به زندگی است . این خود زندگی است که از خود دفاع میکند ......
کارل گوستاو یونگ:بهشت جایی است که توان درونی ات برای مبارزه با مشکلات بیرونی کافی باشد...
من در تن مادرم زندگی کردم و اکنون او در اندیشه ی من زندگی می کند....
بزرگ ترین تهدید، خطرِ از دست رفتنِ خود است،به قدری بی سروصدا رخ می دهد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است... سورن کی یرکگور بیماری به سوی مرگ...
جرج اورول :گیریم تا آخر عُمر تنها بمانیو شریکی برای زندگیت پیدا نکنی ؛تحمل این موضوع ، بسیار آسان تر از آنستکه شب و روز با کسی سر و کار داشته باشی که حتی یکی از هزاران حرف تو را نمی فهمد!...
رابرت کیوساکی:در دنیای به شدت متغیر امروزی، دیگر مهم این نیست چه چیزی میدانی، چون که اغلب چیزی که بلد هستی قدیمی است.مهم این است که چقدر می توانی سریع یاد بگیری، این مهارت بسیار ارزشمند است....
در کنار آنهایے باشکه نور می آورند و جادو می کنندآنها که با چوبِ جادویے کلام،گفتار،نگاه،رفتار و منشِ ویژه خودشانتو و جهان را متحول می کنندو همه بازی ها را به هم می زنندکسانے که قصّه هاے زیبا می گویندو تو را به چالش می کشندو تغییرت می دهند کسانے که به تو اجازه نمی دهندکه خودت را دستِ کم بگیریو افق زندگی اَت را کوچڪ بپنداریاین جادوگران با قلب هاے تپندهو پُر شور،قبیله اصلے تو هستندو باید کنارشان بمانے ... ...
لوییس بونوئل :تنهایی را دوست دارمبه شرط آنکه هر از گاهی دوستی بیایدتا درباره ی آن با هم گپی بزنیم ....
یک مُردهممکن است رستاخیز کند، امّا عشقی که با نفرت خاموش شده،دیگر زنده نمی شود!...
به راه ادامه می داد. راه می رفت، آری در زندگی نیز باید چنین راه پیمود. بدون اینکه با خبر باشی در جاده ی عمر به چه کسی برخورد خواهی کرد.گراتزیا دلدا...
این که بگذاریم رفتاری بی جواب بماند، گاهی می تواند نشانه بلوغِ ما باشد....
می دونم مُرده! فکر می کنی نمی دونم؟ولی بازم می تونم دوسش داشته باشم، نمی تونم؟فقط بابت این که یکی مُرده از دوست داشتنش دست نمی کشیم که...مخصوصا وقتی از همه ی اونایی که زنده هستن هزار بارم بهتره......
جدا افتاده می شوی زیرا مثلِ آنها نیستیو این زیباترین سقوط استافتادن از چشمِ کسانی که در چاه نشسته اندولی احساس می کنند بر نوکِ قّله اند...!...
یک رویای خُرد شدههزار تکه رویاست....
استنلی کوبری:ما همه، هم خوب و هم بد، هم خیر و هم شر هستیم !و اگر شما هیچ ناپاکی و پلیدی در خودتان نمی بینید ، دلیلش آن است که خوب به خودتان نگاه نکرده اید !...
شاید خوبی نداشتن امید این است که انسان هیچگاه ناامید نمی شود و این چیزیست که به آن نیازمندیم : ناامید نشدن !...
گابریل گارسیا:حسرت واقعی را روزی میخوری که می بینیبه اندازه سن و سالت زندگی نکرده ای!!...
وقتی زندگی زیباترین چیزی را که به شما داده ازتان پس می گیرد،حرفی نمی شود زدجز اینکه بگذاری رودخانه ها به جریانشان ادامه دهند....
با خودم می گفتم که زندگی همیشه دستش برایت باز نیست. خیال می کنی آن را می شناسی، اما نمی شناسی._ژنویو داما_از کتابِ اگر از رودخانه گذشتی_ترجمه ی فاطمه میری...
مایا کوفسکی:در صورت آدمی دو چیز مهم است یکی لبخندشو دیگری عمق نگاهش که هیچ جراحی نمی تواند به انسان بدهدلبخند آدمی اقیانوس صورتش استو چشم هایش آفتاب......
ناتانیل براندن :اولین ماجرای عاشقانه اى که در این جهان باید آن را به کمال برسانیمرابطه با خودمان است و تنها پس از موفقیت در این رابطه است که میتوانیم به دیگران آنطورکه باید عشق بورزیم...
وینستون چرچیل :وقتی اسب های توانا اجازه ورود بهمیدانِ مسابقه را نداشته باشند ، هر الاغی می تواند به خطِ پایان برسد...
آن جا یک قهوه خانه بود. اما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان چای. چرا؟ دنیا خراب می شد اگر دقایقی آن جا می نشستیم و نفری یک استکان چای می خوردیم؟ عجله، همیشه عجله... کدام گوری می خواستم بروم؟ من به بهانه ی رسیدن به زندگی، همیشه زندگی را کشته ام. ...