زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
مهدی غلامعلیشاهی
در دل آتش، گل عشقی به تمنا شکفد
این غزل، قصه ی دل های ز شکیبا شکفد
هر که در باغ وفا، سرو قدی می بیند
در دلش غنچه ی امید ز فردا شکفد
دل به دریا زده ام، موج مرا می خواند
ساحل آرامش ما، ز دل دریا شکفد
چشم مستش به نگاهم ز شرر می س...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل صحرا، نسیم از گل و ریحان گوید
این غزل، قصه ی دل های پریشان گوید
چشم مستش، به دلم آتش عشقی زده
دل به لبخند لبش، قصه ی پنهان گوید
در دل آینه ی شب، چهره ی او می درخشد
هر که با عشق بود، قصه ی جانان گوید
هر که در کوی وفا، پای...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب، ناله ی خاموشیِ مهتاب است
این غزل، راز دل عاشق و بی تاب است
هر که در کوی وفا، پای به راهی دارد
عاقبت، خانه ی دل، بر سر مهتاب است
دل به دریا زده ام، موج مرا می خواند
ساحل آرامش ما، در دل گرداب است
شاخه ی گل، در دل باغ،...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب، نغمه ی باد و باران، غوغای دل
می تپد در سینه ام، آوای جان، سودای دل
هر ستاره در افق، چون گوهری درخشان است
می زند بر تار شب، برق نگاه زیبای دل
هر گلی در باغ عشق، با عطر خود می فریبد
می برد هوش از سرم، بوی خوش و رویای دل
...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب، ماه تابان می زند بر بام ها
چشم من در خواب و رؤیا، می نگارد شام ها
ابرها در آسمان، چون نقش های بی نهایت
می کشند بر پرده دل، طرح های خام ها
باد با نغمه سرایی، می برد دل را ز خویش
چون کلامی دلنشین، در گوش جان آرام ها
جل...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب، ماه تابان، قصه گویم شد ز نو
چون شراب کهنه در جام، مست و مدهوش و نکو
در باغ خیال من، گل ها به رقص آمده
باد صبا با نغمه اش، می برد دل سوی او
چون پرنده ای در قفس، آرزویم پر کشد
در هوای عشق او، می سپارم دل به جو
چشم او چ...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در شبستان خیال، آینه ای روشن شد
چشم تو چون کهکشان، محو در این روزن شد
نغمه ای از دل تو، در دل من جا مانده
عشق تو چون رازها، در دل من گلشن شد
باد بهاری به راه، عطر تو را می برد
شوق تو در هر نفس، همدم این گلشن شد
در عبور از کوچه...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل این شهر خاموش، صدا گم شده است
عشق تو چون نغمه ای در دل ما گم شده است
چشم تو آیینه ای از رازهای بی کران
در نگاهت عالمی از ماجرا گم شده است
باد صبا با خیال تو به رقص آمده
عطر تو در هر نسیم، بی هوا گم شده است
در عبور از کوچ...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل این پرده راز، نغمه ای پنهان بماند
چشم تو چون قصه ای در دل طوفان بماند
باغ خیالم ز تو رنگین شد و باران گرفت
عطر تو در هر نسیم، چون گل ریحان بماند
در گذر از کوچه های سرد و خاموش شب
نور تو چون اختران در دل کیهان بماند
دل به...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل این باغ، گل از غنچه به فریاد آمد
نغمه عشق تو در گوش زمان یاد آمد
چشم تو چون چشمه ای در دل کوهستان ها
سایه ات از دور به هر گوشه آزاد آمد
باد بهاری ز تو بویی به چمن می آورد
عطر تو چون راز به هر سوی دل شاد آمد
در دل این شب، ستاره به تم...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب، ماه به دریا می زند، دل را به موج
عشق تو چون صبح به صحرا می زند، دل را به موج
در کویر خشک جانم، سبزه زار آرزوست
چشم تو چون چشمه پیدا می زند، دل را به موج
باد صبا با نغمه های عشق، می رقصد به شوق
بوی تو چون گل به صحرا می زند، دل را به...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل افلاک، اخترها به رقص آید ز نو
نغمه ی عشق از دل کهکشان ها شد نکو
ماهتاب از پشت ابر آرام و آهسته برون
می زند بر چهره ی شب، نور خود بی گفت وگو
باد در همهمه ی شاخساران، رازها
می برد با خود ز هر گلبرگ، عطر آرزو
جویباران در دل...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل آن کوهساران، ابرها در رقص باد
قصه ی باران و عشق از آسمان افکنده یاد
ماه در آغوش شب، چون نقره ای در کهکشان
می فشاند نور خود بر دشت و کوه و بامداد
جویباران زلال از دل کوهستان روان
می سرایند نغمه ای از عشق در هر بیداد
برگ ه...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب، راز مهتاب از افق پیدا شود
چشمک ستاره ها بر آسمان شیدا شود
چون نسیم صبحگاهی بر گلستان می وزد
عطر یاس و نسترن در کوچه ها رسوا شود
قطره های اشک مه بر برگ گل آرام نشست
مثل عشق پاک ما بر قلب ها معنا شود
در دل دریای خاموش،...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل صحرا نسیمی از بهار آغاز شد
عطر گل ها بر فراز دشت و دمن پرواز شد
قطره ی شبنم به روی برگ گل آرام نشست
مثل اشکی که ز چشم عاشقی دمساز شد
پرده ی مهتاب بر دریا کشید از نور خود
موج ها با نغمه ی آرام او دمساز شد
در دل این کهکشان...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب، ماهی از دریا به ساحل می رسد
نغمه ی باران به گوش دل، چو بلبل می رسد
پاییز آمد، برگ ها در باد می رقصند شاد
چشم دل در این خزان، بر سبزه ی محفل می رسد
چون نسیم صبحگاهی بر رخ گل می وزد
عشق در دل های ما، چون یک پیام دل می رسد ...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب ماه تابان بر فراز ابرها
می درخشد نور او بر چهره ی گلزارها
پاییز آمد، برگ ها در باد می رقصند شاد
چشم دل در این خزان، بر سبزه ی اسرارها
چون نسیم صبحگاهی بر رُخ گل می وزد
عشق در دل های ما چون یک بهار افکارها
ناله ی بلبل ...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب، نغمه ای از عشق می خواند نسیم
چون گلی در باغ، دل از غم نمی گیرد تسلیم
هر که در دل دارد شوق پرواز عشق
در نگاهش آسمان، چون بهشت است و اقلیم
ماه در شب، قصه گوی رازهای پنهان است
هر ستاره در افق، چون نگینی به تعظیم
دل به ا...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل این باغ عشق، گل ز شوق افروختن
می کشد از شاخه ها، رنگ و بو آموختن
در نگاهت آسمان، رنگ دگر دارد به خود
می کشد از چشم تو، ماه و مهر افروختن
راز دل را می سپارم بر نسیم صبحگاه
می کشد از دل پیام، بر فلک اندوختن
چشمه سار آرزو، ...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب، نغمه ام بر آسمان پر می کشد
می کشد از سینه ام، راز نهان پر می کشد
چشمه سار آرزو، در دل کویر خشک من
می کشد از خاک دل، بذر جوان پر می کشد
در نگاه عاشقان، آتش به جان افکنده ای
می کشد از چشم من، اشک روان پر می کشد
راز دل ...
متن مهدی
ناله من می زند بر دل ز غم آهنگ را
گریه من می کشد از چشم، خواب رنگ را
شمع امیدی که سوزد در شب تاریک دل
می کشد از نور خود، ظلمت و تاریک سنگ را
آسمان عشق و دل، بی پرده از رازها
می نماید در دل شب، ماه و مهتاب و زنگ را
بی نیازی از ...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در شهر خیالت به تماشا نشسته ام
در کوچه ی رویای تو تنها نشسته ام
چون ماه که در آینه ی آب فتد باز
در چشمه ی زلال تو پیدا نشسته ام
در پرده ی راز تو، دلم گم شده ای بود
در سایه ی عشقت به تمنا نشسته ام
چون موج که در ساحل دریا به فنا...
متن مهدی
در بزم خیال تو، دل آواره تر از باد
چون سایه به دنبال تو، بی چاره تر از یاد
در سینه ی شب، قصه ی مهتاب تو خواندم
هر لحظه ز عشقت، دل من پاره تر از باد
چون مرغ گرفتار به دام تو فتادم
در دام تو، این مرغ گرفتارتر از صیاد
در کوچه ی ت...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در پرده ی شب راز نهان با تو بگویم
در سایه ی مهتاب، جهان با تو بگویم
چون موج به دریا که به ساحل نرسیده
راز دل خود را به زبان با تو بگویم
در آینه ی چشم تو تصویر غزل هاست
این قصه ی پنهان به بیان با تو بگویم
چون باد صبا در دل صحرا...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در باغ خیال تو گلستانی دگر دارم
در هر نگاهت راز پنهانی دگر دارم
چون موج دریا دل به طوفان می سپارم من
در هر شکوهت ساحل جانی دگر دارم
پنهان ز چشم فلک، در سایه ی مهتاب
در هر شب تاریک، چراغانی دگر دارم
چون باد بهاری که به گلزار وز...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب می نویسم شعرهای راز و موج
می کشم بر پرده دل نقش های باز و موج
چشم من چون آینه می تابد از نور امید
می درخشد در دل شب چون ستاره ساز و موج
نغمه های عشق را بر لب چو آتش می زنم
تا بسوزانم دل افسرده و بی راز و موج
در خیال ر...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در خیال روی او گم گشته ام چون سایه وار
می کشم بر پرده شب نقش ماه و نوبهار
در میان آینه ها تصویر او را می کشم
می نویسم با نفس های خود آن یادگار
چشم هایم چون ستاره در شب تاریک دل
می درخشد تا ببیند راه بی پایان غبار
چون نسیمی نرم...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل اندیشه هایم عشق تو جولان کند
چشم تو چون آفتاب از دور تابان کند
زلف تو چون شب پره در بادها پیچیده است
دل به دام زلف تو هر لحظه طغیان کند
هر که نوشد از لبت شهد و شکر را یافت
بوسه از لبهای تو بر جانم ایمان کند
عشق تو در سین...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در دل شب های تار از عشق تو آتش به پا
چشم تو چون اختران در آسمان بی انتها
زلف تو چون موج دریا در نسیم بامداد
دل به دام زلف تو چون مرغ بی پروا رها
هر که نوشد از لبت شهد و شکر را چشید
بوسه از لبهای تو چون رازهای بی صدا
عشق تو در ...
متن مهدی غلامعلی شاهی
در هوای عشق تو دل بی قرار افتاده است
چون پرستو در قفس در انتظار افتاده است
چشم مستت چون شفق در شامگاهان می درخشد
دل به شوق دیدنت در این دیار افتاده است
زلف تو چون شب سیاه و بی پایان و دل رباست
دل به دام زلف تو چون ماه یار افتاده اس...
متن مهدی غلامعلی شاهی
ادامه