در دل شب، نغمه ای از عشق می خواند نسیم
چون گلی در باغ، دل از غم نمی گیرد تسلیم
هر که در دل دارد شوق پرواز عشق
در نگاهش آسمان، چون بهشت است و اقلیم
ماه در شب، قصه گوی رازهای پنهان است
هر ستاره در افق، چون نگینی به تعظیم
دل به امید وصال، موج دریا می زند
عشق در دل، چون شراب است و مستی به تقدیم
هر که در عشق، دل به دریا زده است
در دل او، عشق چون بهار است و تسلیم
در سکوت شب، دل به یاد عشق می نالد
هر نفس در این سکوت، چون نغمه ای به تعظیم
آسمان در حسرت پرواز پرنده ای است
دل به امید پرواز، همچو کهسار به ترسیم
در دل عاشق، هر لحظه بهاری است
عشق در این دل، همچو گلزار به تنظیم
عشق در دل، همچو آتش در جان است
هر که در این آتش سوخت، چون انوار به اقلیم
در دل شب، عشق به دل می تابد
هر که در این عشق سوخت، چون انوار به تعظیم
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR