عشق یعنی..
عشق یعنی..
عالمی دیوانگی
مستی و صد بوسه بر چشمی
میان خواب های خانگی...
زندگی زیباست گاهی..
زندگی زیباست گاهی..
گاهی آب و گاهیم آتش
گاهیم خاکستریست..
بر باد...
تا به کی..؟
سینه مالامال درد ست تا به کی.؟
تا به کی باید کشید.؟
این درد را با خویشتن....
دل تنگ..
شعر گفتار بیان ست ز دل تنگ نهان
دل اگر تنگ نباشد..
که نمی خواند شعر...
امان نیست..
نگاهت در نگاهم چون کمانیست
زره هم باشدم.. بازم امان نیست...
آواره ترینم..
ای موی پریشان شده احوال من حیران
چندیست..
که در چشم تو آواره ترینم...
دل آرام گرفت..
حکم دل بود..
که بعد از تو دل آرام گرفت...
نگاهت..
نگاهت در نگاهم چون کمانیست
زره هم باشدم.. بازم امان نیست...
جاذبه عشق..
زیبایی مهتاب در این است
چون جاذبه عشق همین است...
آواره ترینم..
ای موی پریشان شده احوال من حیران
چندیست که در چشم تو آواره ترینم...
صورت زیبا..
بخشنده تر از روی تو هرگز ندیدم
آن صورت زیبای که در جان من افتاد...
دل آرام گرفت..
حکم دل بود..
که بعد از تو دل آرام گرفت...
سجود تو..
دلتنگیم بهانه ایست در نبود تو
عاشق که باشد.؟
که نکند
آن سجود تو.....
از چشم تو می روید..
هنوز هم می درخشد بر تارک آبرویت
آن زلف سیاهی که
از چشم تو می روید...
عاشقانه سیر شد..
متهم بودم به شادی
شادمانی پیر شد
پشت سلولی..
حقایق..
عاشقانه سیر شد...
نفس در نفس..
هرچه بگویم کم است چون نفست عشق بود
گر نفسی در نفس مانده از آن کشت بود...