جانان..
بر سینه ام نوشتنم
نامت به نام جانان
آنجا که جان برآید
جانی ز جان درآید...
با تو میشود دنیا و عالمی رو زیبا کرد
یک نفس بمان با من آتشی مهیا کرد...
شوق پرواز..
در مکتب عشق که شوق پرواز نبود
عالم به هوای تو مرا بال گشود...
در نبودت عزل غصه و غم می خوانم
کاش بودی که در آغوش تو آرام شوم...
شوری دگر..
لبخند تو عشقست بیا تا نسیم صبح
نوری دوباره دمیده ست و شوری دگر کنیم...
ای که غزل های تو آتش عشق نهان
راه دهی هر زمان بوسه زنم بی امان...
سیاهی مو یت شب را رقم میزند
و سپیدی شعرم آن را به هم......
عشق را گفتم
گفتم عاشق کیست
گفت عاشق نیست
گفتم او را کیست
گفت در چشمیست
دیده گانش بیست......
شبنم...
شبنمم...
افتاده در آغوش تو
باز کردم سینه ام را
آن وجودم نوش تو
1401/06/20...
ماه شب چهارده...
چی ماه شبی نور تو بر شاخه دمیده ست
عاشق...
چه شبیست.! نور امیدت رمیده ست...
نصف من نصف تو عشق را رقم می زنیم
بی انصاف !
تمام را تو برداشته ای
عشق را...
نصف کنم؟...
من شعر تو أم
بوسه سرآغاز من ست
یک دم بنشین در نفسم ...
شعرتو آغاز کنم...
نگاهت چو زیباست آتش کش است
چو آتش کشد بر تنم هم خوش ست...
من ماندم و تنهایی در این شب رویایی
رویای تو با جانم کرده ست چه شیدایی...
پدرم
سایه ی تو سنگین است
کوه بودی تو برایم
تکیه گاهی
در نبودت
دل من غمگین است....