پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
برای من فصل ها همیشه از چشمان تو شروع می شود امروز که نگاهم کردی فهمیدم تابستان چقدر زود آمده است...
صبر کن شانه ات را نبر،هنوز حرف های زیادی را گریه نکرده ام...
آفتاب من ،نیم نگاهی از تو کافیستتا سر ، بلند کندآفتابگردانِ پژمردگی های من...!مینا آقازادهپ . ن ۱ : برای اینکه سالهای سال دور هم جمع بشیم و از کنار هم بودن ، لذت ببریم لازمه تا اطلاع ثانوی متفرّق بشیم و این دوره از تبعید رو تا حدودی انفرادی سر کنیم . سخته اما از اونجاییکه انسان موجود باهوشیه می تونه خودش و با هر شرایطی وفق بده و یه مدت رو ناگزیر با تنهایی و ماسک و الکل زندگی کنهپ . ن ۲ : هزینه های بستری و درمان کرونا بسیار بالاس...
خیالم راهر شببه خلوتت می فرستم ؛بگذارخواب هایمدر آغوش تو بیدار شوند ...! عشق ️️️...
حرفَت سنَد استتو فقط لَب تَر کن،بگو دوستَم دارے،من پاےِتمام حرفهایت رابا بوسه مُهر مےزنم ...!...
برای من فصل هاهمیشه از چشمانِ تو شروع می شود ؛امروز که نگاهم کردی فهمیدمتابستان چقدر زودتر آمده است!...
آغوش تو بهار است سبز می کند طبیعت تنم را...گل می دهد گونه ام وقتی...می پیچد پیچک دست هایت...دورِ تنم......
نگو دیر استنگو پل های پشت سرت راخراب کرده ایهنوز هم اگر عاشقیمی توانیبرای برگشتنتدوست داشتنم را پل کنی......
انگار نبض جهان را در دست می گیرموقتی هر صبحبا صدایِ قلبی کهبرای من کوک کرده ایبیدار می شوم ... !️️️...
بحران بوسیدنت بود و دست شستن از آغوشت...!تا چشم ڪار می ڪرد نگاهت ڪردماین عشق...️ هر طور شده باید منتقل می شد...!...
نَفَس هایت را ...️قطره،قطره بچکان روی لبممن آن گیاهِ تشنه ام که از راهبوسه های تو زنده مانده ام!...
لب های توبرای خنده و بوسه و عاشقانه حرف زدنآفریده شده است پس بخند و ببوس و بگوعاشقانه ترین حرفهای جهان را.....
ای عشقت ،آذوقه ی روزهای سرد من !تمامِ زمستان رابا دوست داشتنت سر می کنم ؛واژه واژه هیزم می ریزم ،نمی گذارم ،نمی گذارم ،آتشِ این شعرها خاموش شود...!️...
عشق تو مثل هوای دم صبح میمونهتازه ام می کند !کافیست کمی تو را نفس بکشمکافیست ریه ام رااز دوست داشتنت پُر کنم......
آغوش تو بهار است ؛سبز می کند طبیعتِ تنم راگُل می دهد گونه ام وقتی می پیچد پیچکِ دست هایت دورِ تنم......