متن پیچک
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پیچک
چون رشته ای پیچک
به دور تو پیچیده ام و
دیگر خویش را از تو باز نمی شناسم.
شعر: هیوا قادر
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی
من؛ نه ابرم که ببارم
نه کویرِ خشک و تشنه
پیچکم من
پیچکی که غرقِ رویا، مست و شیدا،
از تَنِ عشق؛ رفته بالا
✍شیما رحمانی
روی دیوار/
فضولی اش گل کرده /
پیچک همسایه
پرویز مخدومی
زلف سیاهت
بر آستان دلم ، دلربایی می کند...
پیچک اندیشه ام
در سودای چشمت ، جان نثاری می کند...
بهزاد غدیری/ شاعر کاشانی
رها می شوم🌺
رها می شوم
در این سر مستی ِ مست
خبری خوش،مرا خوش تر ڪرد
دلتان خوش باشد
قلب تان بی غصه
ڪینه ها از دل دور
آه !
چه حالی دارد ، این سر مستی مست !!
ڪه مرا چون نفس باد صبا
یا ڪه چون پیچڪی...
پیچکی در خانه دارم با صدایم آشناست
با غزل های من و حال و هوایم آشناست
دوستش دارم کنارش می نشینم روز و شب
ریشه و برگ و گلش حتی برایم آشناست
زلف افشانده ست از هرسو به بام خانه ام
با خیال نیمه شب های رهایم آشناست
در حیاط...
(بی پروا)
در هر دم و بازدمم
در رگ و پیوند من
در غم پنهان من
در جان و تنم
پیدا و ناپیدای منی
همچون پیچکی
از ساقه های خشک و عریان من
می پیچی و بالا می روی
فزاینده و بی پروا
پیچک سبز خیال منی
تو خدای منی...
(دلبر)
همه ی راه ها و کوچه ها
برای من به یکجا منتهی می شود
در ذهنم تو را می خوانم
با نگاهم تو را جستجو می کنم...
کاش در کوچه های عاشقی
کنار گلدان های شمعدانی
دستانت را پیچک تنم می کردی
تا با تو عبور کنم
از...
(عشق)
دستم را بگیر
به دنبال من بیا
تا تو را با حریم امن نگاه پر از نیاز خود آشنا سازم
با من بیا
تا تو را به خلوت ترین کوچه های دلم
قدم زنان ببرم
با من بیا به خلوت شبانه ام
تا زیباترین واژه هایم را
که آبستن...
خس تنهای کویر
به ز پیچک
که به آغوش خسی می پیچد
عشق
پیچکی ست
که دیوار نمیشناسد!
برگهایت را
که از چشمانم
دهانم
و انگشتانم بیرون زده
می بوسم
قیچی کوچکم را برمی دارم
تمامش را هَرَس میکنم
شب اما
باران به زیر پوستم میزند
از استخوان هایم عبور میکند
به پاهایت می رسد
بیشتر قد میکشی
خوب میدانم
یکی از همین روزها
خواب که بمانم
تمامم...
و عشق
پزشک حاذقی است !
که نسخه ی تمام درد هایم را
لابلای موهای تو پیچید . . .
✍🏻:همایون بلوکی