پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
خنده بر لبهای تو هر وقت جاری میشودحال این دل واقعا خوب وبهاری میشودقاصدک ها باز هم پیغام عشق آورده اند قلبم از پیغام آنان کد گذاری می شود..کد به کد احساس من درگیر عشق تازه ایست..گرچه رسم عاشقی با برد باری میشوددرمیان ازدحام و دلهره گم میشوم..عشق تو درسینه ام یک زخم کاری میشوددوستت دارم بجان اما امان از فاصلهمانع دیدار و عشق و جان نثاری میشوددلخورم از،آینه تنها به جرم دیدنتباز،دارد باعث این بی قراری،میشود...
زردیّ روی من، چو یشمِ زردِ افغان✓سرخیِّ لب های تو چون، لعلِ بدخشان...
نان داغ و چای داغ و بوسه از لب های تو جملگی داغند، اما این کجا، آنها کجا...!؟ارس آرامی...
دو سرخی براق در جهان،یکی لب های تو و دیگری گیلاس،یکی دلچسب فصل عشق،دیگری گوشواره ی باغ شعر...مهدی بابایی ( سوشیانت )...
دو سرخی براق در جهان،یکی لب های تو، و دیگری گیلاس،یکی دلخواه عشق، و دیگری دلخواه هوس...مهدی بابایی ( سوشیانت )...
اقرا بسم عاشقی کز عشق تو فرهاد شدآن اسیری که به دام بوسه ات آزاد شدآنکه در سودای لبهای تو ایمانش برفت آیه ها، با شعرهایش مملو از ایراد شد(لا لبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات)اینچنین آیات حق در معرض اضداد شدغنچهٔ لب های تو بسته است دست و پای دلآن لب لعلِ تو کارآمد تر از صیاد شدخط لب های تو خطِ قرمزِ حَیّ و مماتخود نگر بُرنده تر از تیغ صد جلاد شداقرأ ای لیلا ترینم اقرأ با صوت جلیاین سکوت لعنتی در سینه ام فریاد شدلب...
من مشتریِ غنچهٔ لب های تو بودمافسوس فروشنده خوبی نشدی تو!!ارس آرامی...
لب های تو چون قند و عسل شیرین است خاصیت عشق تو فقط در این است با بوسه و لبخند مراعاتم کن وقتی که فشار من کمی پایین است...
مشکل شرعی ندارد بوسه از لب های تو میوه ی بیرون زده از باغ حق عابر است!...
شهدی از لب های تو با شهدی از لب های من این تشهد بی گمان ما را روانی می کند!ارس آرامی...
لب های تو لب نیست دلیل مستی ستچشمان تو چشم نیست عذاب قطعی ست موهای پریشان تو یک جنگل بکر و آغوش تو آغوش نه آرامش حتمی ست...
این غزل شور تمنای تو دارد... به کنارقصد بالیدن رویای تو دارد... به کناربین گل های نمایشگر رقاص جهانهوس چیدن مینای تو دارد... به کنارز جفاکاری چشمان تو هم پیکر شعرزخمی از خنجر زیبای تو دارد... به کناردر میان دل دریایی عشاق زمانهوس ماهی دریای تو دارد... به کناردر وصال خم ابروی تو با خطبهٔ عشقبه هوا خواهی فتوای تو دارد... به کنارنه پری روی و نه حوری و نه غلمان بهشتکه پریشانی سودای تو دارد... به کنارو همین زمزمه خو...
عزیزکم حرف بزن مهم گفتن توست از هرچه دلت می خواهد لب بگشا وبگو...از پرواز گل قاصدک ،از بال های رنگین پروانه ،از خروش رودخانه ،از امواج سهمگین دریا ،یانه، از آرامش دریا چرا که تو نیز چون دریا گاهی پر خروشی وگاه آرام ، از قله های پر برف یا از بارش باران بگو وقتی تو ومن زیر یک چتر ،خیابان ها را گز می کنیم فقط بگو چون، لب های تو تنگ شکر است شیرین ودلچسب و چون انار ساوه سرخ و آب دار و چون پسته ی رفسنجان همیشه خندان فقط لب بگ...
آغوش تو آغوش نه یک مزرعه بنگ است چشمان تو که چشم نه سرچشمه ی رنگ استموهای پریشان تو یک جنگل بکروُلب های تو لب نه که دوتا توله پلنگ استای پرچم افراخته بر قله ی قلبمحرف سفرت وحشت آوازه ی جنگ استمانده ست به من از همه ی عشق و جوانییک دل که چنان چشم حسودان تو تنگ استاز یاد چنان بردی ام انگار نه انگار هر لحظه یکی منتظرت گوش به زنگ استمحمد خوش بین...
چشمت کرونا بود ودلم مردم قم بود از عشق تو مملکتی زیر سرم بود ما را چه نیازی به ژل ضد عفونی لب های تو کلا کلرید سدیم بود...
زندگی آری همان شیرینی لبخند توست پشت میز کوچکی انتهای کافه ی لبهای تو...
از میانِ تمام کتاب ها...لب های تو خواندنی ترند... وقتی که می گویی «دوستت دارم...»...
دهانم قُرص استاگر پایلب های تو وسط باشد...
اول سراغِ چشم هایت رفتم،چشم هایِ تو!گفتم مبادا بسوزدوَ ناز خوابِ تو کابوس شودبعد سراغِ موهایت رفتمموهایِ تو ناز بود وُباز بودآن قدر که گفتم،مبادا که سفت بگیرد این دست هایِ چِغِرَمبعد تو دردت بیاید وُخواب ازسرت بپردبعدسراغِ لب هایتلب های تو داغ بودخیلی داغ !آن قدر که نمی شد، نبویید،نبوسیدگفتم مبادا که سردیِ تنملبانِ گرمِ تو را یخ کندمبادا که بوسه املبِ لطیفِ تو را زخم کندمبادا که وقتِ بوسه خیالِ خو...
شیرین ترین ممنوعه، در آغوش و بر لب های توستچشمم به چشمت،بوسه هایم داغ بر تب های توست...
لب های تو با شعر عجین است؛ عجیب است ما پسته ندیدیم شکر داشته باشد...
پاییز، پیاله پر می کند. باران گیسوگشاده می رقصد. من، تسلیم تماشا... چه انارِ سرخی بر لب های تو شکفته است!...
باشکوه ترین نقاشیِ جهان،لبخند پر مِهری ستکه بر لب های تو نقش می بندد!بگذار خالقِ آن،تنها من باشم و بس......
دنبال یک کلمه می گردمیک کلمه ی خاموشمانند یک بوسهکه جمع کند همه ی کلمات راروی لب های تو..!...
دنبال یک کلمه می گردمیک کلمه ی خاموشمانند یک بوسهکه جمع کند همه ی کلمات راروی لب های تو،،،️...
یڪ روزعصر دستت را می ڪَیرم می برم یڪ جاڪہ دست هیچ ڪس بہ خلوتمان نرسد آن وقت من می مانمُ غزلِ لب هاےِ تو و یڪ دنیا سڪوت...️...
نان و شراب در لب های تو است مرا با بوسه ای تقدیس کن ......
خوشا آن روزه ای که افطارش...لب های تو باشند.!...
لبخند اردیبهشت روی لب های توست ،تو که میخندی برایم زمین چیزی از بھشت کم ندارد ...!...
دهانم پر شده از بوسه های داغی که ؛دوستت دارم را فریاد می زنند !برخیز !هیچ چیز شبیه لب های تو نیست !...
آفتاب را....️دوخته ای به لب هایت!آدم دوست دارد...هر روز خورشیدش...از لب های تو طلوع کند...آدم اگر آدم باشد...دوست دارد... روی لب های تو جان بکند،،،️...
ناز لب های تو دارد شهد فروردین عشق!...
من فقط تشنه ی خندیدن لب های توأم..️...
گرمای لب های توشبیه کرسی زمستانهای مادربزرگریشه جانم را گرما می بخشد...️...
لب های تو لب نیست ! عذابیست الهیباید که عذابی بچشم گاه به گاهیدر لحظه دیدار تو ، گفتم که بعید استچشمان تو من را نکشاند به تباهیلب های تو نایاب تر از آب حیات استتو سوزن پنهان شده در خرمن کاهیاین کار خدا بوده که یکباره بیفتددر تنگ بلور شب من مثل تو ماهیای شاخه نبات غزل حافظ شیراز !معشوقه ی مایی چه بخواهی چه نخواهی...
بوسه از لب های توبر لبان مرده ام جان می دهد ️️️...
لب های توبرای خنده و بوسه و عاشقانه حرف زدنآفریده شده است پس بخند و ببوس و بگوعاشقانه ترین حرفهای جهان را.....
لب های تو ڪه می خندد..️جان غصه هایم در می رود ...!...
تو بخندجان جهان را پس از این کنج لب های تو آویخته ام...
مشکل شرعی ندارد بوسه از لب های تومیوه ی بیرون زده از باغ حق عابر است...