پنجشنبه , ۱۵ آذر ۱۴۰۳
به گلستان نرومتا تو در آغوش منی...
ز همه دست کشیدم که تو باشی همه امبا تو بودن ز همه دست کشیدن دارد...
عشقم تو بغل کردنی ترین موجود دنیایی...
پایبند یک قلبم...
تو هر شرایطی دردت به جونم...
عشقمروزای سختمونم تموم میشه غصه نخوریا ،باشه؟؟! .....
سیر نمی شوم ز توای مه جان فزای من...
تو فقط مال خود خودمی،و میخوام اینو دنیا بدونه...
هر چه بیشتر می بینمتاحتیاجم به دیدنت بیشتر می شود!...
و قسم به روزی که صفحه دوم شناسنامت اسم من باشه...
میدونمم گاهیاز دستم ناراحت میشی...ولی بدون اگه نباشی من میممیرم......
مگر میشود تو را داشت و بد بود؟تو خوش ترین حال منی ️️...
می پرسند علم بهتر است یا ثروتمی گویمتوآخر تو دار و ندار منی......
انتخاب توبهترین انتخاب قلبم بود...یه تار موتو به کل دنیا نمیدم عشقم...
منزیر سایه ی مردانگیت خوشبخت ترین بانوی جهانم...
ز تمام بودنی ها تو فقط از آن من باش...
وقت هایی هم که سرد بودینمی فروختمت به آتیش بعضی ها...
وقتی بیایکوچه چراغون میشه باز دوبارهبارون عشقم رو تنخسته تو میباره...
عشقمهیچ چیز توی این دنیا قطعی نیستجز تو که فقط مال منی...
عشقیعنی توو تو کل دنیای منی...
چشماتدلیل اصلی ضعف کردن دل من برای تو بود...
برای رسیدن به *تو*راه نمی روم پرواز می کنم......
تو رو ترجیح میدم...به کل دنیا و آدماش...
+ میخوام برم...-کجا؟؟+قربونت...
بِذار عِشقم️ روتْ غلبه کنهبه خاطِر اینکِهمن نمیخوام کسی تورو ازم بگیره...
عشقم ؛خندههایِ توست ...بخندبگذار مرداد را عاشقانه سر کنم...
تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی...