پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
با تُ که باشمزمان از دستم می رودجایی که تُ باشی و من زمان جایی ندارد......
تو خون تو رگامی ،چه خوبه تو باهامیتو دوامی ، هوامی، تو چشامیچه خوبه تورو دارم ، برات کم نمیذارمحتی یه لحظه دوری از توهم شوخیه واسمامشب حالمون خوبه ،قلب من واسه تو ،تو سینه میکوبهعشقم قول مردونه میدم، این دل تا ابد با تو بمونهگل گلدون من جون تو و جون منامشبو مهمون من بشی قشنگهبلا گردونتم همدم و هم خون منهمیشه درمون هم بشیم قشنگه..._برشی از ترانه...
عشق منمن یه دونه دل دارماونم همه اش گیرتوعه...
عاشقم، با همه وجود عاشقمشعرم، شراره ای است که در خاطره ها پرتاب می شوددر هر بار خواندنش، عشقم بیشتر فرو می رویدهر بیت آن مانند یک ترانه زیبا، به دل می شیندشعرم، شیرینی و تلخی را در آغوش می کشددر دشت عشق، میان گلها به رقص درمی آیدشعرم، نغمه ای ناب و خوبانگی داردو عشقم، در آغوش شعرم به بلندی می رسد...
چشمان سیاهت ، مرا می بردغنچه لب هایت ، مرا می بردوقتی که آه میکشد لبهای توپس لرزه ی آهت مرا می بردتمام جاده ها از برف پر شدتمام گوش ها از حرف پر شدبیا عشقم به فریاد دلم رسکه صبرم سر رسید ظرف پرشد...
شده چون ماه شب روی تو عشقمدو شمشیرست دو ابروی تو عشقمقامت خورشید کنارت خمیده ستبس که بلندست شب موی تو عشقمگرچه صد بار مرا پس زده ای چشمانتمی کشد مرا باز سوی تو عشقمچه شود ساخت از قلب مریض وقتی گل ببندند به گیسوی تو عشقمای ماه تر از ماه کجایی که بدانی ؟مثل پلنگ آمده ام سوی تو عشقم...
هیچ روزی مثل روز اولین عشقم نبود چون برفت دیگر از آن روز جز تکراری نبودفیروزه سمیعی...
مرا عشقم صدا کن تا بریزم عشق سراپایتمرا آن نیمه ی دیگر بدان آن عشق تنهایتمست در کوچه یادت اکنون سخت ویرانمنشستم زیر باران تا فرو ریزم به دریایت...
تو را امشب تجسم کرده ام منو با خویت تفاهم کرده ام مندلم لرزیده و لغزیده از بغضتو را امشب چرا گم کرده ام منبیا امشب بگیرم دامنت راتعارف کن دو لیموی تنت رادلم پر میزند امشب بباردکه باران تر کند پیراهنت راتو را بیهوده پشت هم شکستمببخش خوبم اگر هر دم شکستمنشد آغوشم آن آغوش گرمیتو را با سردی دستم شکستم...
نیامد که نیامد...بعد از تو برایم دگر خنده نیامداشک آمد و آهی و دمی زجه نیامدریختم به درونم نفس خاطره هایتلبخند تو در عکس و منم خنده نیامدای ماه من و مهر تو و چشم سیاهتای دلبر آتش کش و دیوانه به راهتمن منتظرم منتظرم تا که بیاییافسوس که عشقم... نیامد که نیامد که نیامد....
وقتی میخنده،احساس میکنم خدا قلبمو نوازش میکنه!...
تحمل میکنم فراغت رانبودنت را...نداشتنت را...به من گفتی چرا هرچقدر من ابراز میکنم علاقه ام را نسبت به توتو با تبسمی مرموز سکوت میکنی؟و تو چه میدانستی پشت آن سکوتم و زیر لبخندمرموزم راز عشق و فریادهای من عاشقت هستم نهفته بود...تمام هستی من...امروز که پایان جملاتت به من گفتی مواظب خودت باش بغصی نفرین شده راه گلویم را بست و دیگرنتوانستم صحبت کنم و تو محو شدی و تومیدانستی که من بدون تو نمیخواهم زنده بمانم...چگونه میتوانم مواظب خودم ...
عشقم فراموشم نکن هرگزبا یاد چشمان تو میخوابمبااینکه رفتی در خیالاتمهرلحظه ام را بی تو بی تابمچون عقربی درحلقه ی اتشمیچرخم و راه فراری نیست برروی این اتش بریز ابیازدلهره دیگر قراری نیستدرشعرهای خانمان سوزتچشمان سبزمن، بگو،جاریست؟حتی اگر دردفترشعرتتک واژه ای از یادمن باقیستبگذارتا بی هیچ توضیحیگاهی صدایت همدمم باشدمثل همان دیروز بی تکرارلحن کلامت مرهمم باشدمن غیرممکن را نمیخواهمدر زندگی همراه تو باش...
خیلی حرفه یکی ضربان قلبش باریتم نفس های تو باشه قدرش را بدان نویسنده کوچک...
شده چون ماه شبم روی تو عشقمدو شمشیر ست دو ابروی تو عشقمشب یلدا پیش تو طلوع خورشیدبس بلند است شب موی تو عشقمگرچه صد بار مرا پس زده ای، چشمانتمی کشد باز مرا سوی تو عشقمدوش پروانه نشست و سپس از دنیا رفتتا چشید از لب کندوی تو، عشقمچه شود ساخته از قلب مریضم وقتیگل ببندند به گیسوی تو عشقم...
در دفتر عشق تو نوشتممژگان سیاهت شده عشقمجانم به لبم رسیده هر روزرویای خیال سرنوشتمبا من تو بمان قشنگترینمدنیا رو بکام تو نوشتم*تقدیم به آسیه همسر عزیزم*...
امشب بیا و خستگی هایم جواب کنیک یک نوشته های دلم را حساب کنبی مهری ات مشابه کابوس بود گذشتشکر خدا که آمدی ترک عتاب کناز دودمان لطف نگاهت کمی به منیا که به ناز و حلقه ی مویت عذاب کنبا تاب موی تو دل من تاب میخوردعشقم اگر که می شودش تاب تاب کنمن خسته ام ز سر به هوا بودنت دیگراز قهر و لج به لج شدنت اجتناب کندل گیرم از حوالی و این شهر و زندگیدل گرم با تبسمی ، اینک ثواب کنمن گیج من سکوت من و من شدن هنوزحالا بیا دع...
من با تو عشقم دنیارو دارم...
عشقم نوشته بودم یک قصه ی خیالیدر امتداد چشمم در سیر این حوالیتاسور و ساتِ نازت فریاد سینه ام شدگردیده حول و حوشم پاییز خشکسالیدیگر نمانده در دل حسی برای ماندناز هر چه آرزو بود این سینه گشته خالیاز رعشه ی لبانم هنگام بوسه بگریزترسم تو را بگیرد این برق اتصالیاز رنگ رفتن تو حالِ دلم به هم خوردپرسیدن عیب نبود عشقم تو در چه حالی ؟؟...
چو مهرت همچو گل ! بر قلبم اهدا میشودبا محبت ، کاخ عشقم پر ز رؤیا میشودعشقم ! تو در این کاخ پادشاهی میکنیاوج پروازش ببین ! تا عرش اعلا میشود چشم حسودان در پی ، تفسیر عشقت کور شدنازنین ! در دیار عاشقان عشق تو معنا میشودخاک راهت میشوم بر دامن مهرت نشینم ، مهربانم !این همه خواهش ز دیدارت ، به چشمانم تمنا میشود تا نفس دارم به سوی تو میایم ، ای نفس من !این قلب تاریکم ، به عشق تو مصفا میشود من اسیر تو شدم ، ای گل من ! جانا...
چو مهر تو گلم ! بر قلبم اهدا میشوداز محبت ، کاخ عشقم پر ز رؤیا میشود تو دراین کاخ مقدس پادشاهی میکنیاوج قدرت را ببین ! تاعرش اعلا میشود چشم هر انجمن از ، تفسیر عشقت کور شدنازنینا ! در دیار عاشقان ، عشق تو معنا میشودخاک راهت میشوم ، تا دامن مهرت نشینمبهر دیدارت عزیزم ! هر دو چشم من تمنا میشود تا نفس در سینه هست ، سویت بیایم جان من !آخر این تاریکی قلبم ، به عشق تو مصفا میشود من اسیر تو شدم ، ای گل من نیکو صفت !عشق ت...
باز امشب در گلو یک بغض مهمان من استاین هق هق های لعنتی آهنگ گریان من استآخر به زنجیرم زدی عاشق کش بی مرامبعد از تو قاتل های من هر بیت دیوان من استهر روز زخم تازه ای ، هرشب نعش ام بر زمیناز بس نمردم زنده ام سر در گریبان من استعمری عزیز مصر می مانی ، ولی ای نازنین !آن کس که در زندان توست ، یوسف کنعان من استعشقم ! ابراهیم در آتش من ام منتظر ام گلم بیا !آن قدر سوخت ام نیامدی نمرود گلستان من استدر فتح شهر قلب تو سرباز س...
این محال نیستچه کِیفی داردخدای مهربان باشدعشق باشدعطر شمعدانی و نم باران باشدتو باشی و من باشمصبح شود، تو با بوسه بیدارم کنیمن دُورت بگردمظهر شود، تو بگویی عشقممن فدای چشمانت شومشب شود، تو بگویی عزیزممن در آغوشت بمیرمو این اتفاق ساده، هر روز تکرار شودمحمدامین تیمورزاده...
هست صد دیوار اما شانه چیز دیگری ستگریه دارم، شانه ات، دیوانه! چیز دیگری ستکلبه دنجی برایم نیست، من هم می رومحتم دارم گوشه ی میخانه چیز دیگری ستکم تبارز می دهد بار غمم را خانه امای غزل! غافل مشو زولانه چیز دیگری ستشعر یعنی: خط و خال و هیچ دیگر غیر ازینشعر یعنی: دلبر مستانه چیز دیگری ستگفتمش جانانه ام، گفتا بگو عشقم، ولیجان من! جانان من! جانانه چیز دیگری ستگفتمش مجنون شدم، لیلای من! با خنده گفتعشق یعنی حرف مفت، افسان...
- بی قه رار:بی قه راره م من، جور محکوم پای دارئه سرین جور واران، وه چۊ تیده خواردل ره ش، جامه ره ش، وه دسی دلدارجور عزیز مِردیم، یه ی سه ر ئه زادار∞ برگردان:همچون محکوم منتظر اعدام در پای دار، بیقرارماشک هایم چون باران از چشم هایم سرازیرنددلم گرفته و رخت عزا پوشیدم از دست عشقممانند کسی که عزیزی را از دست داده، دائم ناراحتم.سعید فلاحی (زانا کوردستانی)...
عشق تو برد همه هوش و حواسم رابرد همه درد و غصه هایم راتو باش و بر دلم پادشاهی کن تو بر دلم حکم فرمایی کن ای جان جانانم تویی مهربانمتویی همیشه همزبانمچه گویم از این دل دیوانه امکه تو مجنونم کردی و عاشقمچشمانم به فدای چشمان دلربای تودل و جانم فدای آن نگاه توبوسه بر لب های گرمت میزنم جان دلمبا حضورت قلبم ارام میشود شاه دلم❤️سروده : fatemeh mr...
بی مقدمه مرا "عشقم"صدا کن!اگر بدانیدنیا ، با این بی مقدمه هاچقدر زیبا می شود …همیشه که نبایدکلی نقشه کشید برای کاریو ازقبل برنامه ریزی کرد …گاهی همآدم دلش ضعف می رودبرای یک بوسهیک آغوشیک فدایت شومیک "دوستت دارم"بی مقدمه!...
جانادورِ زندگی مان حصاری کشیدمبه بلندای عشقم به توکه هیچ چیزی نتواندما رو از هم جدا کند.مگر دیگرنفسی نباشد...!...
من خورشیدم، من آبم، من تمام آنم که پیش از تو نبودو آن را جرأت تابش به این جهانم نیستکه زمین از هم می شکافد و چرخ در هم می شکندمن عشقم، های! همان که فرشتگان از بسترت باز رانده بودو هیچ خدایی تحمل سرایتم را به اندیشه ات نداشتمن زنم، همان که می خواهد و می ستاندو هیچش وحشت از پژواک کوهساران نیست...
عشقمدر این طوفان که ماهی هم به دریا دل نخواهد زد...کجا با کشتی ات بردی دلم را ناخدای من️️️...
جایی نوشته بود ...نیکوتین اعتیاد آورترین است ...تو هنوز ناشناخته مانده ای عشقم ...️️️...
عشقم دوستت دارمتو...هرقدر میخواهی عاقل باشمن دلم میخواهد..!!همچناندیوانہ ی تو باشم ....!!دوستت دارم دیوانہ وار.... ️️️...
عتیقه باز بودخودم را نه ...!!!بلکه خاطره عشقم را می خواست تا در کلکسیونی از دل هایی که شکسته جای دهد و در روزگار پیری غبار روی انبوهی از عتیقه های جورواجور را با نفس های به تنگ آمده بزداید و سفر های ذهنی اش را به اتمام رسانداما نمی دانست تک تک روزهای عمر من بود که هیزم شومینه ی اتاق تنهایی اش شده بود ......
این گونه بمان عشقمبمان اینگونه ؛و تنها به من نگاه کننگاه کردن هم نوعی عشق است......
جان گفتن های تو ...تمدید نفس های من است عشقم...
ما اگه سینگل موندیمواسه اینه که نتونستیم هر ماهبه یه نفر جدید بگیم عشقم..!...
خدایاستاره هاى آسمانت را سقف خانه عشقم کنتا زندگی اش مانند ستاره بدرخشد️️️...
ټمام خوبے...حس مالڪېت..اېڼہ ڪہ...از ڪسے ڪہ...دوسش داړے...بپړسے..ټو..مال ڪے هسټے؟اوڼم بدون معطلے..و با خوشحالے بگہ:.فقط مال ټوعشقم تو مال منی ️ ️️️...
برای به دست آوردن تو هرکاری میکنم عشقم......
از قدیم میگن برای کسی بمیر که برات تب کنهقدیمیا چه پر توقع بودنمن برات میمیرم ولی خدانکنه تو تب کنی عشقم️️️...
عشقم من خیلی متفاوت دوستت دارم....
مهربونم، نازنینم، بهترینم، عشقم، امیدم، جونم، با توام ، با تو، دنیای من!میخوام تو تمام لحظه هایی که میتونیم داشته باشیم،با تو باشم......
مادر جانمجوانی ات را با بچگی هایم پیر کردی...عشقم را تقدیمت می کنمتولد مبارک مادر عزیزم...
عشقمچه فرقی میکند مهره ی سیاه باشم یا سفیدچشمانت با اولین حرکت ماتم میکننولنتاینمون مبارک جانم...
امروز بهترین فرصته تا بهت بگم که چقدر دیوانهوار عاشقتم. تولدت مبارک، عشقم!...
دلتنگتم عشقم...
الهی قربون خنده های قشنگت عشقم...
عشقم عمرم نمیدونی چجوری دلم میره واسه صداتنفسم نفسم میره واسه ی خنده ی روی لبات...
خیانت در امانت طبق حکم شرع جایز نیست امانت بود عشقم در و جودت حیف نامردی !...
ایکاش عاشقانه با من بمانی ای عشق تو در هوای عشقم من در هوای عشقت!...