پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
شاخه شاخه برای عریانیِ بادآغوشِ درختِ اَبر، پیراهن شدرضاحدادیان ۱۴۰۳/۱/۲۰...
صد زخمِ نگفته در دلم بود ،ولیبا دیدنِ تو ، زبانِ من الکن شدرضاحدادیان ۱۴۰۳/۱/۲۰...
از بس که شانه کرده دلم گیسوی تورامن باز کردن گره ها را بلد شدم.رضاحدادیان ۱۴۰۳/۱/۷...
بی شک هزار آینه در من شکسته شدتا تکّه تکّه منظره ها را بلد شدمرضاحدادیان ۱۴۰۳/۱/۷...
پُرشد اگر چه شعرِ من از لکنتِ خزانامّا بهارِ حنجره هارا بلد شدمرضاحدادیان ۱۴۰۳/۱/۷...
افتاد سنگِ چشم تو در ذهنِ برکه امتا حلقه حلقه ، دایره ها را بلد شدم رضاحدادیان ۱۴۰۳/۱/۷...
از من عبور کرد خیابان، غزل غزلتا التهابِ پنجره ها را بلد شدمرضاحدادیان ۱۴۰۳/۱/۷...
با تو مرور خاطره ها را بلد شدمراه شکست دلهره هارا بلد شدمرضاحدادیان ۱۴۰۳/۱/۷...
من این سو تنها تو در آن سو تنهاای کاش که محو می شد این فاصله ها!با هر تپش انگار دلم می گوید:لیلا ، لیلا ، لیلا ، لیلا ، لیلا...رضاحدادیانسرقراربارانرباعی...
اگر چه باغِ تو غرقِ اَنار خواهد شدولی به خونِ جگر اتفاق می افتد.رضاحدادیان...
به محض تَر شدن چشم اَبر، بی تردیدبه گوش خاک، خبر اتّفاق می افتدرضاحدادیان...
تویی که لبریز از شب شده ست تقویمتصبور باش! سحر اتّفاق می افتدرضاحدادیان...
درخت باش و بمان روی ریشه های خودت!قبول کن که ثمر اتّفاق می افتد!رضاحدادیان...
دوباره دریا دریا شکفتنِ آتشبه زیرِ خاکستر، اتّفاق می افتد...
عبور، اخرِ سر اتّفاق می افتدبه هر بهانه ، سفر اتّفاق می افتدرضاحدادیان...
تنها اَنار شاخه ی افسوس بودم خون جگر خوردم ،ولی لب وا نکردم.رضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۲/۱۰...
لب تشنه ماندم،قطره ای هرگز گداییاز اَبرهای نانجیب امّا نکردمرضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۲/۱۰...
در من هزاران جنگل خورشید روئید زیر درخت سایه ها ماءوا نکردمرضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۲/۱۰...
وقتی که دیدم محرمی دور وبرم نیستبا هیچ کس جز آینه نجوا نکردمرضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۲/۱۰...
با پای دل دور جهان را گشتم، امّاچیزی به جز یک مُشت غم، پیدا نکردمرضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۲/۱۰...
مانند گیسویی به دست باد، هرگزنقشی به جز آشفتگی ایفا نکردمرضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۲/۱۰...
آتش گرفتم بی تو و پروا نکردمپروانگی کردم ولی پَر وا نکردمرضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۲/۱۰...
...دفترم دریا شد امّا با عبورِ موج هادست خطِ کشتیِ بی بادبانم پاک شد...رضاحدادیان...
روزی اگر پَر زد ،بدون هیچ تردیدیباچشم گریان می زنم پرپر به دنبالش.رضاحدادیان...
رقصنده ی سمفونی موزون باران استدل می بَرَد زیر و بم آوازِ خلخالشرضاحدادیان...
آموزگار مکتب عشق است و صد معنیداده الفبای جهان را نقطه ی خالشرضاحدادیان...
آیینه دارِ اتّفاق شمعدانی هاستپروانگی می روید از تقویم هر سالشرضاحدادیان...
هوش از سر من می بَرَد اسب سپید شعروقتی که می افتد به دست بادها، یالشرضاحدادیان...
هرکس که لیلایی ندارد، وای بر حالشچشمان او بیدار، اما خفته اقبالشرضاحدادیان...
اگر چه دریا دریا گریستم، اماشده ست تشنگی شوره زار، حاصل من رضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۱/۱۰...
به غیر از آینه هرگز ، قبول باید کردنبود همنفسی در جهان ، مقابل منرضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۱/۱۰...
چقدر ردّ عبور تبر هویدا شدوَ شاخه شاخه صدای شکستن دل منرضاحدادیان۱۴۰۲/۱۱/۱۰...
هزار کوه یخی قد کشید در شعرمنداشت معجزه ای، آفتابِ مایل منرضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۱/۱۰...
اگر چه منتظر زخم واپسین بودمنماند بر سر عهدی که بست، قاتل منرضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۱/۱۰...
به شکوه لب نگشودم تمام عمر، فقطشبیه بغضی در پرده ماند مشکل منرضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۱/۱۰...
شکسته کشتی ام اما ، نمانده ساحل منهجوم لشکر موج است و سعی باطل منرضاحدادیان۱۴۰۲/۱۱/۱۰...
مگذار که چشم تو پر از نم بشود!لبخندتو آمیخته با غم بشودمانند جوانه دل بکن از دل خاک!تا دیدن خورشید،فراهم بشود.رضاحدادیان...
در نهایت زمستان لبریزم از آفتاب باتو رضاحدادیان...
روشنی کجاستروییده در تنهایی من؟قرار بودتاریک بمانم.رضاحدادیان...
از تشنگی لبریزم و در این حوالی اَبری به قَدرِ قطره ای اهلِ کرم نیست.رضاحدادیان...
تنگ غروب است و کسی در جاده انگارجز سایه ی پشت سرم ،ثابت قدم نیست رضاحدادیان...
دلخسته کاج پُرکلاغِ باغم و هیچبر شاخه های من به غیراز بار غم نیسترضاحدادیان...
حَبس اَبد دنیا برای من بُریده ست زیرا به چشم عقل، جرم عشق کم نیسترضاحدادیان...
شعر تَرم چیزی به جز اشک قلم نیستجز دست خطِ ناله های زیر و بَم نیسترضاحدادیان...
حس میکنم تا سنگ می روید در این دنیاآیینه ای چشم انتظار من نمی ماند. رضاحدادیان...
در آستین دوستان، خنجر اگر باشددور وبرم چیزی به جز دشمن نمی ماندرضاحدادیان...
قدری مرا دریاب ای پروانه! باور کن--شمعِ نگاهم تا سحر روشن نمی ماندرضاحدادیان...
وقتی نخِ امیّد تو پوسیده، بی تردید--ذوقی به قدر یک سر سوزن نمی ماندرضاحدادیان...
چشم زلیخا تشنه ی دیدن نمی می ماندیعقوب، مستِ بوی پیراهن نمی ماندرضاحدادیان...
رودمی رساند به گوش دریاپیغام کوه را.رضاحدادیان...