چشم بلقیس..
ای دنا ای سرزمین آشنا
فصل زیبایت بهاران می رسد
اشک خامی چشمه ساران می رسد
ای دنا اینجا کنار پای توست
باغ و بستان های زیبا می رسند
از حریم باشت تا باوی خوش است
شادگان آن نور مهتابی خوش است
سبز گشتن چشمه ساران چون نگین
بر فرازش کوه هاست اندر کمین
بر لب حوضش بشین و نوش کن
چون شرابست بر لبت مدهوش کن
ای دنا اینجا کنار پای توست
چشم بلقیس و کبوتر های توست
نخل هایش چون به دامانت گریخت
بستری از چشمه ها در هم بریخت
آنقدر زیبا گشت این مرز و بوم
چشم بلقیس است نامش را بدون
ZibaMatn.IR